ظاهزا میانیگین  سن ازدواج طرف شما  پایینه که به پسر 20 ساله پشت کنکوری که هنوز استقلال نداره وسربازی هم نرفته  هم پیشنهاد ازدواج اونم از طرف بزرگترا میشه..؟ شایدم ازدواج اسان طرف شما باب هست دیگه؟؟

واگرنه تواین دوره زمونه به  پسری در شرایط شما ست هیچ بزرگتر وخانواده ای پیشنهاد ازدواج نمیده. مگر اینکه رسمشون باشه یا مثلا پسر فامیل باشه وبهش مطمغن باشن یا رسم ازدواج فامیلی باشه.

اگر اون شرایطی که گفتم تو منطقه تون برقراره خوب قبول کن خخخخ چه بهتر از این خخخ تازه میتونی شرط بذاری واس مهریه واینا... چون اینا که شمارو میخوان وپیشنهاد میدن لابد بقیه شرایط تون هم میپذیرن دیگه خخخ

حالا شانس در خونت زده تاقچه بالا میذاری 😂 دور از شوخی اگه واقعا خانواده ای هستن که پاکی پسر براشون مهمه نه کار و خونه و ماشین و مدرک تحصیلی خب چرا بذاری از دستت بره این فاز مجرد موندنم از سرت بیرون کن فعلا جونت گرمه یه چی میگی دوروز دیگه تنهایی و بی همدمی فشار اورد بهت میفهمی دنیا دست کیه ولی اگه نمیتونی مسئولیت یه زندگی رو بپذیری خب هیچی دیگه فعلا ادامه تحصیل بده برای خودت کسی شو و راحت مجرد و بی دغدغه زندگی کن اصلا گور بابای ازدواج موفق باشی 

نه بابا حالا همه اینارو جمع کردی واسه خودت یه ذهنیت ساختی

خواستگاری چیه

اگر به این حرفهای ریز کوچولو میگفتن درخواست ازدواج که من تا حالا ۱۵ تا زن داشتم😂

هرکی بهت ابراز علاقه و توجه کرد که خواستگاری نکرده و قرار نیست تو بری بگی من فعلا قصد ازدواج ندارم

تو دست دخترای خیالاتی رو هم از پشت بستنی

رفتارت مثل قبل باشه

به نظر من اره دارن غیر مستقیم به شما میگن که به فکر باشین و جوون پاکی مثل شما رو از نظر خودشون مناسب دختر خانمی که گفتین میدونن .  به نظرم بهشون مستقیم بگید که من فعلا به ازدواج فکر نمیکنم و موقعیت و قصدش رو ندارم اما فعلا صبر کنید تا خودشون اگه خواستن مستقیم بگن بعد بگید بهتره اینجوری احترامشون حفظ میشه 

سوال کننده 

لازم دونستم یکسری اطلاعات تکمیلی هم بگم خدمتتون...

بنده پسری بیست ساله هستم پشت کنکور...البته بیکار نیستم...به شدت اهل کار و تلاشم...از کودکیم هم کار کردم با اینکه بخاطر ثروت پدرم نیازی نداشتم ...از لحاظ مالی وضعمون نسبتا خوبه...سه فرزندیم یه برادر بزرگتر دارم نامزده...یه خواهر کوچکتر که درس میخونه...

از لحاظ ظاهری معمولیم... تا حالا نه با جنس مخالف ارتباطی داشتم و نه حتی حرف زدم...ورزش میکنم...اعتقاداتم سنگینه...رو حلال حروم بشدت حساسم...

کلیات اینه...

حالا همسایه پایینیمون که خانواده محترمی هستن... انگار جذب اخلاق و رفتار من شدن و هم اینکه بخاطر کاری بودن و پاک بودنم  ...البته منظورم از پاک بودن ارتباط نداشتن با جنس مخالف هست...

در کل مثل اینکه از سر به زیریم خوششون اومده و یا اینکه اون دختر حسی بهم پیدا کرده...نمیدونم شاید ما اشتباه فهمیدیم...

ولی اخه از صحبتاشون این دستگیر ادم میشه...نمونش حرفی که به مادرم گفته که در سوال ذکر کردم...همچنین گفته بود به مادرم که امیر چه پسر خوبیه واقعا کیس مناسبیه برای ازدواج!! خب...نمیدونم هر چی که هست انشاالله ختم به خیر بشه...من فقط میخوام از تجربه شما احیانا اگه در موقعیت بودید یا بزرگتر ها استفاده بکنم...تا چه رفتاری داشته باشم که نی بی احترامی بشه و نه ناراحت بشن....چون من قصد ازدواج ندارم...نه الان نه هیچوقت دیگه به دلایل زیاد...اون دختر خانوم هم خیلی دختر خوبیه واقعا و ارزو میکنم که یه همسر خیلی خوب نصیبش بشه...

به دختر نخلستان ： 

اولا شما از کجا میدونی من استقلال ندارم!؟ دوما کی گفته بیست سال برای ازدواج سن کمیه...پدر من ۱۹سالگی زن گرفته...مشاور مدرسمون دوسال پیش میگفت ۱۸سالگی زن گرفتم و راضی بود...میدونم شما فکر میکنی من دارم چرت میگم یا میخوام بقیرو سر کار بزارم و وقتمو پر کنم و...اما خدا شاهده این اتفاق برام افتاده...و نمیدونم چکار کنم...منظورشون چیه...واقعا راضین که من پاپیش بزارم یا نه 

من کاری به وضع مالی پدرم ندارم...اون مارو تا جایی ممکن سعی کرده مستقل بار بیاره...موبایلی که الان دارم...کامپیوتری که دارم...لباسام...همرو از ۱۰سالگی به این طرف خودم خریدم و بقیرو پس انداز کردم...با اینکه میتونستم مثل بقیه بشینم و بگم برام بخرن!!! من از لحاظ مالی مستقل هستم...یعنی چیزی نمونده که مستقل بشم...من الان فقط تو خونه پدر و مادرم زندگی میکنم...اگه یه خونه جدا بگیرم رسما جدا شدم....

سربازی هم که مشکلی نیست دوساله دیگه...لابد میدونن و بازم...شایدم نه منظورشون چیز دیگس...

بهتره یه راه باشه...بدون مشکلی توجیحشون کنم که قصد ازدواج ندارم و رو من حساب نکنن

به فرض مثال اونا خواستگاری کردن از شما، آیا شما توانایی تشکیل زندگی مشترک رو دارین؟! بنظر من بهتره فعلا رو درست تمرکز کنی...بری دانشگاه سلیقه و دیدگاهت تغییر میکنه هنوز واسه ازدواج خیلی جوونی پختگی مردها برای ازدواج و ثباتشون در اکثر مواقع از ۲۵ بی بعد هست. 

رفتار همسایتون درست نیست 

تو هم خوش خیال نباش

سلام.

30 و 31 مرداد وقت کنکوره و از 27 مرداد هم کارت آزمونها منتشر میشن.

این حرفها رو بریزین دور و بچسبین به درس، به آینده فکر کنید فقط. بله همسایه ما هم خواهر زاده اش رو میخواست بده به من و با مادرم مدام حرف میزد و مادرمم به من میگفت. من به امید خدا میخوام برم توی فاز بعدی یعنی دکتری و 24 سالمه و فقط به دکتری فکر میکنم. مادرمم چند وقت رفت و آمد نکرد با اون همسایه و دیگه منصرف شد.

با عرض معذرت شما 20 سالتونه و دختر 18 سال. اوکی ولی بنظرم خیلی سطجی نگر هستین. محجبه مثلاً همه چیزش اوکیه؟! تا مادامی که به این نتیجه نرسیدین که با هم تفاهم دازین یا نه، حجاب و ... فقط یک قید مثبت هست برای شما و الا دختر 18 ساله متاسفانه به اون سطح از درک نرسیده (برخی ها) که بتونه زندگی رو ساماندهی کنه و الان فقط و فقط درس و 3 ماه هم بیشتر وقت نداری و پشت کنکوری هم هستی و 20 سالتون هم داره تکمیل میشه، حواستون باشه و این عشق و عاشقی و محجبه و خوشگل و... رو فراموش کنید. فقط برای عاشقی و دلدادگی هست.

موفق باشید

من فکر میکنم آره دارن خواستگاریت میکنن،ولی اینکه گفتی ۲۰ سالته و نمی‌خوای ازدواج کنی درسته 👌 برا تو این سن زوده،اما اینکه گفتی برا همیشه مجرد بمونی، سنت بره بالاتر مثل خودم دیگه این حرفو نمیزنی من خودم همسنت بودم همینارو میگفتم اما الان که ۲۸ سالمه واقعا یه خلا بزرگی رو کنار خودم حس میکنم ،نیاز به یه همدم و همراز ،نیاز به یه عشق پاک زن و شوهری نه عشقای دوزاری دوس دختر و دوس پسری که فقط و فقط تماما دنبال سکسن و بس ،خلاصه نیاز به یه زن که به زندگیم سر و سامون بده (البته از نوع خوب و وفادارش) ولی خب کو دختر خوب ........؟؟؟؟؟

در کل سنت بره بالاتر در مورد اون مجردی دایمی نظرت عوض میشه.

سلام داداش

من نفهمیدم..یه جاگفتی خواهر خانوم یه جاگفتی خواهر زاده..دقیقا چی شد حالا؟؟

داداش..این خیالات یه قسمتکوچیکی ازعوارض کنکوره!بنظرمیادچارتوهم شدی..

منم موقع کنکورخیلی توهم میزدم..

درهرحال اگردرستم فکرکرده باشی..کاری ازدستت برنمیاد..بشین درست روبخون تایه رشته خوب قبول بشی..تابعدشم خدابزرگه..شایداومدن خواستگاری!!ون موقع وقت داری خوب فکر کنی..

موفق باشی

ببینید کنکور چی کار میکنه که پسر 20 ساله فکر میکنه همسایه تو کفشه....

شما کلا به این موضوع فکر نکن تا شرایطشو داشتی باشه........

اگه دختره مستقیم هم اومد گفت بیا منو بگیر تو بگو نه

خوب بگو فعلا من قصد ازدواج ندارم و می خوام ادامه تحصیل بدم 😁ولی خواستگاراتو الکی رد نکنی بعدا سنت بره بالا پشیمون میشی 

دور زمونه ای شده هاااااا 

سلام دوست عزیز

خوب مشخصه که اون همسایه تون به فکر ازدواج خواهرش با شماست .. احتمالا دیده شما پسر سالمی هستید و به همین خاطر بدشون نمیاد که شما با خواهرشون ازدواج کنید اما بحثی که اینجا خیلی مهمه اینه که آیا شما شرایط مالی و روحی ازدواج رو دارید یا خیر

اگه خانواده تون میتونن شمارو حمایت کنن و شما هم به اون دختر علاقه دارید میتونید برید حرفهای ابتدایی رو بزنید و چند وقتی با هم باشید و بعدش اگه از هم خوشتون اومد یه مدتی رو نامزد کنید تا بتونید شغل مناسبی پیدا کنید و یا اگه سربازی نرفتید برید سربازی..

ازدواج تو سن پایین خیلی خوبه.. البته به شرطی که خودتون هم دوست داشته باشید تو این سن ازدواج کنید..اینو یادت باشه دختر خوب رو زمین نمی مونه و سریع شوهر میکنه .. بنابراین اگه بهش علاقه داری برو با خانواده ت صحبت کن..

امیدوارم هرچی که به صلاحتونه براتون رقم بخوره.......

سلام 

به نظرم حدستون درسته، خونواده دختر که مستقیما نمیان بگن، پسرتونو واسه دخترمون پسندیدیم، هرچند یه همچین جمله ای به مادرتون گفتن.

مام در مورد داداشم همچین موردی پیش اومده بود و ما متوجه نشدیم، و همچنان عادی رفتار میکردیم، بعد رفتیم یه جا دیگه واسه داداشم خواستگاری و داداشم ازدواج کرد، اونام کلا ارتباطشون رو قطع کردن و هنوز بعد بیست سال باهامون سر سنگین هستن.

پس اگه از اون دختر خوشتون نمیاد یا قصدتون واسه ازدواج نکردن قطعیه و نظرتون عوض نمیشه، حتما سری بعد که همچین صحبت هایی رو مطرح کردن، بگین حالا حالاها به ازدواج فک نمی کنین و برنامه های دیگه ای دارین. 

اما اگه ممکنه بعدا نظرتون راجع به ازدواج تغییر کنه، یا نظر مثبتی به دخترشون دارین، بعد کنکور بهش فک کنین، 

ازدواج سن تعیین شده ای نداره بستگی به خود فرد داره تو چه سنی به پختگی لازم واسه اداره زندگی مشترک میرسه. 

اینم باید توجه داشت که تو سن کمتر معمولا خیلی راحتر میشه، به ازدواج آسون فک کرد و انتخاب آسون تره، چون تعداد مجردای اطرافتون بیشتر و دستتون واسه انتخاب بازتره . 

خوب حالا نویسنده منو نزن خخخخخ یکباردیگه کامنتم بادقت بخون! اتفاقا منم گفتم شاید رسم تون اینجوریه که بهتون پیشنهاد دادند! واگرنه معمولا جاها دیگه اینجوری نیست. موفق باشید.

خب ببین داداش گلم اگه توانایی تامین حداقل های زندگی رو داری و اونا هم مخالف نیستن و خودت از دختر خانوم ه خوشت میاد می تونی به ازدواج باهاش فکر کنی.

اما یه نکته خیلی مهم اینه که از همه لحاظ اون خانواده هم سطح شما هست یا نه؟

و اینکه منم کنکور دارم آب روغن زیاد قاطی کردم حواست باشه یه وقت قاطی نکرده باشی.

اما قطعا توانایی تامین حداقل ها و علاقه دیگه کم ترین پیش نیاز های ازدواجه. در مرحله بعد گذشته طرف و ...

به احمد قنبری ：

نه تاقچه بالا چیه...من خیلی وقته تصمیممو گرفتم که مجرد بمونم...ولی اینطور که متوجه شدم و راهنمایی دوستان فهمیدم که درست متوجه شدم...به ازدواج تمایل دارن و خانواده خوبی هستن...ولی من تمایلی ندارم...

گور بابای ازدواجو خوب اومدی...  :-)

در کل ممنونم ازت 

به Mohammad :

نه ذهنیتی نساختم...واقعا رفتارشون فرق کرده و بنظرم دیگه کاملا منظورشون مشخصه...البته تا الان برام مبهم بود ولی دیگه مطمئن شدم...البته من نرفتم بهشون بگم که من قصد ازدواج ندارم...منم میخوام مثل خودشون غیر مستقیم بگم که تمایلی ندارم...

در کل ممنونم ازت...

۱۵تا!؟.... ای کلک :-)

به ماریا دختر خوزستانی ：

بله منم یقین پیدا کردم که منظورشون همینه...پیشنهاد شما هم خیلی خوبه...بله شاید اگه مستقیم بهشون بگم قبل اینکه خودشون مستقیم بگن ناراحت بشن...

ممنونم از شما 

به silver moon ：

بله من توانایی تشکیل خانوادرو دارم... مگه چیم کمه...پختگی به سن و سال نیست...به چگونگی تربیت و بزرگ شدن و طرز فکره...برادر بزرگترم که الان نامزده هفت هشت سال از من بزرگتره ولی اگه بگم از لحاظ فکری و رفتاری من از اون بزرگترم دروغ نگفتم...از لحاظ مالی و... هم که مشکلی ندارم...در ضمن من اصلا نمیخوام ازدواج کنم که سلیقم تغییر کنه...در سوال هم گفتم...ولی بنظر دقت نکردین...

در کل ممنونم از شما.

به مژده ابراهیمی ：

درست بودن یا نبودنشو کار ندارم  ...ولی خوش خیال نیستم... مطمئن شدم که همینه منظورشون...حالا باید متوجه شون کنم که حساب نکنن روم...

به پسرم دیگه ：

البته من تو سوال عرض کردم به چشم خواهری! کی گفتم عاشقشم! اصن حسی بهش ندارم...از نظر من فقط در دید اول دختر خوبی به نظر میاد همین...

چه جالبه که واسه شماهم پیش اومده...

من که کلا قصد ازدواج روندارم...اونم موفق باشه...

از شماهم ممنونم

کلا خونواده های دختردار وقتی دخترشون به سن ازدواج یعنی 18 به بعد میرسه با همه خوش برخورد و گرم و صمیمی میشن:)

پدرا با پسرایی که به نظرشون مناسبن گرم میگیرن ،باهشون درمورد تحصیلات و شغل و سیاست و دیانت و خلاصه همه چیز صحبت میکنن و به حرفهاشونم گوش میکنن (درحالی که به حرفهای پسر خودشون اینقدر با حوصله و دقت گوش نمیکنن):)))) به مجالس و محافل عمومی دعوتشون میکنن و...

مادرا انقدر مهربون میشن ،آش میارن در خونه تعریف میکنن از پسر انقدر تعریف میکنن که کلی اعتماد به نفس بگیره بیاد جلو.

و حتی اگه همه شون بدونن به همچین پسری جواب مثبت نمیدن بازهم به این رفتارا ادامه میدن

چون هرچی آمار بالاتر بهتر

هرچی مردم بیشتر ببینن یه پسر با کت و شلوار و دسته گل و مامان و بابا در خونشون وایساده بهتر

بنابراین خیلی هم امیدوار نباش.

به همه پسرا هم توصیه میکنم تا سربازی نرفتین و درآمد و پشتوانه مناسبی ندارین دور ازدواجو خط بکشین.

دختر هایی که در سن 18-22 ازدواج میکنن بیشتر جنیه احساسی یا مذهبی داره تا عشقِ عاقلانه.

ممکنه یه عمر با هم زندگی کنین ولی نه چندان با کیفیت.