وقتی به خواهرم نگاه میکنم تحریک میشم
عاشق خواهرم شدم چه کنم؟
عاشق مامانم شدم چه کنم؟
عاشق بابام شدم چه کنم؟
خواهرم خیلی سکسی میپوشه
پوشش خواهرم در خانه
خواهرم آرایش میکنه
جذابیت خواهرم خیلی زیاده
سلام
من پسر 19 ساله ای هستم که با خانواده ام مخصوصا خواهر کوچک ترم که 15 سال سن هم دارند خیلی صمیمی ام.
اما متاسفانه با این که پوشش خواهرم در بیرون از خانه نسبتا خوبه اما در داخل از خانه اصلا خوب نیست و با تاپ و شلوارک خیلی کوتاه هست. چند بار سعی کردم غیر مستقیم بهش بگم که از نوع پوشش در خانه سختمه اما مثل اینکه متوجه منظور من نشد.
در ضمن ما شب ها در یک اتاق مشترک میخوابیم و خواهرم قبل از خواب منو بوس میده و بغل میکنه . خب راستش بغل کردن یا بوسیدن خواهر و برادر ایرادی ندارد اما طوری که او مرا به طور ناخواسته بغل میکند احساس بدی به من دست میدهد و خیلی ببخشید تحریک میشم و به خودارضایی فکر میکنم اما تا به حال این کار را انجام ندادم و پاکم .
اما میترسم نتوانم خودم رو کنترل کنم .خواهشا کمکم کنید. چند بار هم خواستم به مادرم بگم اما واقعا روم نشد. تو رو خدا راهنماییم کنید. نمیخوام باعث دردسر و مشکل برای خودم و خانواده ام مخصوصا خواهرم شوم.
لطفا راهنماییم کنید.

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۲:۳۶
به خواهرتون چیزی نگید چون ممکنه دلش بشکنه.
به پدر یا مادرتون بگید. واقعا خیلی بده دختر و پسر تا این سن توی یک اتاق بخوابند.
شما دو نفر هر کدوم چند ساله که به سن داشتن مسایل جنسی رسیدید چطور هنوز توی یک اتاق میخوابید واقعا؟
به مادرتون بگید محبتش به خواهرتون رو چند برابر کنه و منطقی باهاش حرف بزنه که شما دونفر دیگه نباید توی یک اتاق بخوابید و یکمی مسایل جنسی پسران رو براش توضیح بده.
میتونید یکی از تاپیک های مناسب این وبلاگ رو بدید به مادرتون بخونه تا منظور شما رو بفهمه. حتی همین پست رو نشونش بدید و دیگه هیچی نگید خودش حلش میکنه.
فقط سریع به این وضع خاتمه بدید. واقعا رویه ی غلطیه.

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۱

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۱
من خودم از وقتی یکم بزرگ شدم مامانم خیلی به شلوارام گیر میداد.
آخرش هم چند تا شلوار مناسب، خودش برام خرید و من دیگه کلا توی خونه وقتی داداشام هستند همیشه لباس گشاد میپوشم.
حتما به مادرتون بگین با لطافت باهاش حرف بزنه و توجیهش کنه.

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۹

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۲:۵۹

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۳:۲۱

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۳:۳۶

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۳:۳۸
۱.اگه اتاق دیگه ای دارید حتما به بهانه استقلال داشتن جداکنید اتاقتون رو!
۲.اگه اتاق جداندارین پس توسالن بخابید!میدونم سخته اما میتونه یه راه حل باشه!
۳.برای خواهرتون چند دست لباس وشلوار باسایز مناسب وبلند وخوشرنگ بخرید اون رو کادو کنید وبهش هدیه بدین!بهش بگین دوس دارم آبجیم اینطوری جلوی من لباس بپوشه!اگه بتونید این هدیه رو درحضور مادرتون بهش هدیه بدین عالیه!چون مادرتون چون متاهل هستن باید متوجه منظورتون بشن وبه خاهرتون بعدا تذکربدن!اگه هم خواهرتون خودشم متوجه بشه که چه بهتر!
۴.اگر راه کار بالا موثرنبود!قضیه رو بطور سربسته به پدرتون بگید وازشون بخاین ازجانب خودشون(نگن که شماگفتید)به مادرتون بگن که به خواهرتون با زبان خوش صحبت کنن!
۵.اگه این راهکار رو نتونستین به علت خجالت مطرح کنید از خاله یاخانمی که باهاشون راحتین(البته این راهکارشاید عملی نباشه چون گفتین به مادرتون نمیتونین بگین حالاشاید باخاله و...راحت بودین نمیدونم!)بگید بطور دوستانه با خواهر ومادرتون صحبت کنند!
در پایان متعجبم پدرتون ومادرتون باید این موارد رو درک کنن حالا شاید خواهرتون متوجه نباشه!
اما نکته ای رو عرض کنم در بحث گناه حیا داشتن بی معنی ونهی شده است!حتما سعی کنید این قضیه براتون حل بشه وخدایی نکرده به گناه نیفتید وواقعا به ارادتون تحسین میگم که تا به حال شیطان نتونسته گولتون بزنه!اما توکلتون بخداباشه

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۳:۵۳

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵
- ۲۳:۵۵

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۰:۱۷

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۰:۲۲

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۰:۲۷

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۰:۳۸

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۰:۵۷

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۱:۰۳

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۱:۰۹

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۱:۲۳
شما چه باحالین
والا من و داداشم ۳ ساله اختلاف سنیمون
دایم با هم مسخره بازی و شوخی و خنده و تیکه انداختن و متلک داریم
اه
اصن نمیتونم تصور کنم برم بغل داداشم بوسش کنم
چه لوووووس
تنها راهش اینه که یه لحظه خجالتو بذاری کنار به مامانت بگی بابا من ناراحتم اینطوری، با لباساش ، با بغل کردناش
بعدشم دیگه یه جا دیگه بخوابی
مثلا تو پذیرایی یا هال
والسلام

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۱:۵۴
ولی حتما یک جوری این قضیه رو حل کن یا خودت با زبان نرم به خواهرت بگو تا پوشش رو یکم محکمتر کنه یا به مادرت بگو تا بهش بگه (دومی بهتره)
تو یک اتاق هم نخوابید اگر هم اتاق اضافه ندارین (مثل اکثر خونه ها) یا یکی تون برید اتاق پذیرایی یا مامان باباتونو از اتاقشون بیرون کنید تا برن پذیرایی و شما اتاق اونا رو به تصرف خودتون در بیارین.
- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۲:۴۳

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۳:۴۰
- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۷:۳۳

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۸:۰۶
اگه امکانش نیست سعی کنید شبا بساط خوابتون رو بیارید تو نشیمن یا پذیرایی و خلاصه اونجا نمونید.
در مورد بوسیدن و بغل و این داستانا هم خودتون رو بکشید کنار و بگید دیگه بزرگ شدی و لوس بازی درنیار و ... که خودش دست برداره. یکم بهش بربخوره بهتره از اینکه شما بخوای با این موضوع تحریک بشی یا خدای نخواسته دست به خ.ا. بزنی. الانم که متوجه نشه، خودش دو سال دیگه میفهمه کارش بد بوده و دلخوریش رفع میشه. البته سعی کنید تو سایر مواقع مهربون باشید باهاش که سرخورده نشه اما تو این موضوع بی میل و معذب رفتار کنید و موقع بغل کردن خودتونو عقب بکشید. کم کم خودش دستش میاد که کارش مناسب نیست.

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۰۹:۰۵
به نظر من پس 1 با رفتارت خواهرت می فهمه
2 از بابا به مامااز ماما به خواهر در صورت راحت بودن با پدر
3 در مورد پوشش و اینا با خواهرت راحت حرف بزن نه مستقیم خودش سریع می گیره چی می گی
4 برای خواب مثلا بگو اتاقمون گرمه و من گرماییم و حداقل برا خواب برو تو پذیرایی بخواب و اگه مستاجرین وقتی دنبال خونه می گردین خیلی رک به پدرت بگو که من دیگه بزرگ شدم و نمی تونم با خواهرم تو یه اتاق باشم
اصلا چه پدر و مادر بی حواسی داری که یه فکری به حال شما نکردن
ما خودمون یه آشنا داشتیم که خونشون تازه ساز بود نسبتا ،خریدن یه 3یا4 سال بود نشسته بودن دیدن دو تا پسر داارن که حالا کوچیکن و یه دختر کوچک خودشون بردن زیر قرض فقط به خاطر اینکه خونرو زدن به هم و یه اتاق دیگه اضافه کردن و دادن به دخترشون
رک با پدرت در مورد شرایط اتاق حرف بزن همیشه خوب بودن و ساختن به نفعه هیچ کسی نیس

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۰:۱۰

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۰:۳۵

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۰:۵۸

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۱:۰۱

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۱:۱۰
معمولا دخترا اوایل سن بلوغشون اصلا به این مسایل فکر نمیکنند پس به خواهرت نگو چون واقعا دلش میشکنه بهترین راه گفتن به مامانته
خاهرتم میتونه وقتی شما نیستین لباسای باز تر بپوشه چون تو این سن دخترا دوست دارن اینجور لباسا بپوشن
خودتونم سعی کنید در برابر پوشش خاهرتون عکس العمل نشون بدین ولی مستقیما بهش نگین بلکه با رفتارتون نشون بدین که مثلا وقتی لباس مناسب میپوشه بیشتر ازش خوشتون میاد یا اینکه به قول دوستان خودتون واسش لباس بخرین
حتما حتما اتاقتونو جدا کنید
این مسئله خیلی مهمه و جای تعجب که والدینت به این توجه نمیکنند
ولی خودت دس به کار شو
داشتن یه داداش بزرگتر واقعا یه نعمت بزرگه به نظرم اگه یه دختر یه داداش مهربون داشته باشه اصلا به سراغ روابط نادرست نمیره
من که واقعا داداشیمو خیلی دوست دارم خیلی وقتا باهم درد و دل میکنیم

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۱:۱۷

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۱:۲۱

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۲:۱۵
اما در مورد مشکلت،به مادرت حتماااااااا بگو ،حتماااااااا
و حتما اتاق خواب رو جدا کنید،بعد اینکه به مادرت گفتی ،تا زمانی که مادرت با خواهرت صحبت میکنه،برو و تو حال و پذیرایی بخواب، به بهونه بازی کردن با گوشیت وخواب رفتن ،همونجا بخواب.مادرت متوجه میشه
ببین باید صحبت کنی
خیلی از پدر و مادرها هستن که بی احتیاطن.یه بار رفتم آرایشگاه،دختر بچه ی خانوم ارایشگر،از مدرسه با سرویس مدرسه که یه مینی بوس قراضه با کلی پسر بچه توش بود،برگشت.مهد کودکی بودن اینا فکر کنم
بعد دختر بچه وارد آرایشگاه که شد زد زیر گریه،مادرش هم دعواش کرد،وقتی پرسیدم جریان چیه گفت چه میدونم خیلی لوسه هر بار که با سرویس برمی گرده فقط گریه میکنه و میگه مهد نمیرم.
من سر اون مساله اصلا خودمو نمیبخشم جون وقتی برگشتم خونه،به حالت دختره که فکر میکردم متوجه شدم حتما توی اون سرویس توسط اون پسر بچه ها به این دختر اسیبی میرسه.متاسفانه دیگه برنگشتم به اون ارایشگاه و حواسم نبود به مادرش اینو بگم ،خودش اصلا بهش فکر نکرده بود که چرا دخترم گریه میکنه وقتی از سرویس پیاده می شه
الان پدر مادرها رعایت نمیکنن و ذهن کنجکاو بچه ها خصوصا وقتی به راحتی میتونن از ماهواره همه چیز رو ببینن،اونها رو بد بار میاره .حتی پسر بچه های کوچیک،شاید اون دختر بچه هم مورد آزار از طرف پسرا قرار میگرفت.مادرش چرا یکم بیشتر تامل نمیکرد در مورد مشکل دخترش !!!!
حتما به مادرت بگو ،شاید مادر تو هم توجه نمیکنه.فراموش نکن تو دیگه بزرگ شدی و اتاق خواب تو کاملا باید جدا باشه،نبود هم تو حال بخواب مهم نیست.

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۲:۲۹

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۲:۵۷

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۳:۵۱

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۳:۵۶
به نظر من بهش نگید به پدر و مادرتونم نگید حالا که اینقدر صمیمی هستین برید بیرون با هم یه لباس و شلوار تو خونگی مناسب براش بخرید وقتی پوشیدش بهش بگید خیلی این مدل لباس پوشیدن خوشگلتر و معصوم ترت میکنه اونا هم قشنگن ولی تو اینا خانوم تر میشی
مطمعنا اینو بگید خودش کم کم لباساشو تغیر میده.
ولی خوشگل باشه لباسه ها پوشیده و شیک یه چی که واقعا بپسندش.

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۴:۰۴

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۵:۱۸
من چند دقیقه خودم رو گذاشتم جای خواهرتون و دیدم اگه خودتون بگین شاید ناراحت شه. به نظرم بهترین پیشنهاد همونه که خودتون کادو براشون لباس بگیرین. البته یهو نرین گونی بخرین خخخخ .
حالا که میگین تاپ و شلوارک میپوشه ، شما برای اولین بار آستین کوتاه و شلوار براشون بگیر. همون رنگی که دوست داره . بهشم بگو این لباسو دیدم خیلی برازنده ی توه. میتونین از این ست های بلوز و شلوار دخترونه که خیلیم خوشگلن بیرین براشون.
در ضمن به حرف بعضیا گوش ندین که میگن مشکل از شماس. همین که خودتونو کنترل میکنین یعنی خیلی با اراده هستین. حواستونو خیلی جمع کنید.
دربارهی بغل کردن واقعا راهکاری به ذهنم نمیرسه درسته که لباس پوشیدن رو نمیتونن درک کنن ولی بغل کردن...
قطعا شما از بچگی با هم صمیمی بودین. به نظرم رفتارتونو باهاش یکم تغییر بدین. جوری که درک کنه بزرگ شدین و دیگه بچه نیستین. اشتباه برداشت نکنین ها نمیگم سرد باشین باش . ولی میگم یکم حس حیا داشته باشه ... لطفا بیشتر درباره خواهرتون توضیح بدین. مثلا بگین مادرتون ودوستاشم زیاد بغل میکنه ؟ینی کلا احساساتیه؟ یا از سر عادت شما رو بغل میکنه؟
- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۵:۳۹

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۶:۱۹

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۶:۳۳

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۸:۴۵

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۹:۴۳
من 3 تا خواهر دارم اما ذره ای نتونستم قبول کنم که با دیدن خواهر آدم تحریک میشه

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۹:۵۲

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۱۹:۵۴
خیر .
موضوع باید باز بشه که الان وقتش رو ندارم . ان شاء الله بعدا

- آدرس نظر
- سه شنبه ۲۳ آذر ۹۵
- ۲۰:۱۸
فاز منفی نده
دیگه اینقدم که ازدواج کردن سخت نیست
سوال کننده کاری نکنی یه وقت تمام احساسات دخترونش سرکوب بشه ها
گناه داره
مخملی وارد شو
اول تو پذیرایی بخواب به بهانه فیلم دیدن
بعد چن وقت به شلوارک
بعد چن وقت دیگه به تاپ
به بوس
بغل
...
ان شاالله تا ۵۰ سالگی مشکلت حل شه
خخخخ

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۰۰:۱۴

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۰۱:۰۵

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۰۹:۴۲

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۱:۴۶

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۴:۳۰

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۸:۳۹

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۸:۴۴
راست میگه
ببین رابطتو باهاش شوخی کن از این حالت لوس در بیاد
دست خودتم هست ، حتما خودتم اهل شوخی و مسخره بازی نیستی
والا ما که ۲۴ ساعته با داداشمون کل کل میکنیم
ینی بعضی وقتا دیگه حالم بد میشه ها ، خخخخ
من هر چی میگم اون ۴ تا میذاره روش یه جوری حرص منو درمیاره بعد خودش راحت میشینه ، ههه ، خیلی آزاروعه ، ههه
به pouyan98
برادر خب آدم با آدم فرق میکنه
شاید سوال کننده هاته ، که خوش به حال زن آیندش
احساسات خدادادی بنده خدا رو سرکوب نکن ، شاید هورمون مردانش ژنتیکی از شما بیشتره خب

- آدرس نظر
- چهارشنبه ۲۴ آذر ۹۵
- ۱۹:۰۵

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۰:۳۲
- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۰:۵۸
سوال کننده محترم ، پسر خوب ،
مام منظورمون خدا نکرده این نبود که با خواهرت ... زبونم لال
اینجاشو اشتباه متوجه شدی برادر
پسر به این پاکی ، به این نجیبی
اگر اینطوریه که آره
متاسفانه خواهرت دچار خلا عاطفی پدر شده که هم با تو رابطه خوبی داره هم کابوس میبینه
خیلی ناراحت شدم برادر
تنهاش نذار
به مامانتم دیگه نگو
درست ترین کار هم همینه که خودت تصمیم گرفتی
هدیه لباس خوب ، نماز اول وقت ، پدری کردن برا خواهرت
ماشالا درکت بالاست
از نظر دوستانم ناراحت نشو ، بدون اطلاع شرایطت زود داوری کردن
ان شاالله مشکلت حل شه به حق این روزا

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۱:۲۱

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۱:۳۴
و کسیم خواهر ایشونو نکوبیده. اون دختر معصوم فقط خامه و نمیدونه که اشتباه میکنه . بهتره کم کم متوجه بشه...

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۱:۵۶
به سوال کننده

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۲:۰۲
- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۹:۳۹
عزیزم شما خارج زندگی کردی ؟ اگر کردی جه کشوری ؟
والا اخباری کهذاز یکی از آشناهام که تو یه کشور غربی زندگی کرده بود چن سال و درس خونده بود با بهشتی که شما توصیف کردی خیلی متفاوت بود.
اینکه اونا زیر یه سقف زندگی میکنن و اجازه همچین افکاری رو به خودشون نمیدن
اصلا اینطور نیست
خوابگاه های متخلط دانشجویی شون انواع و اقسام فحشا صورت میگیره
طبق آماری من تا ۳ سال پیش داشتم ۸۰ درصد دخترای انگلیسی تا قبل از ۱۸ سالگی باکرگی خودشونو از دست دادن.
بله جا تا جا فرق داره ، ی کشور بدتر ، یه کشور بهتر
میدونی چقد ازدواج سفید دارن ؟ همون که میگی زیر ی سقف زندگی میکنن و به خودشون اجازه ... نمیدن
اینایی که گفتی مدینه فاضله ای بیش نبود
حقیقت اینطور نیست که گفتی
همون آشنا که هلند زندگی میکرد به ما میگفت که از هز ۵ نفر فقط ۱ نفر سالم هست از لحاظ جنسی
اونا وضعشون معلومه ، دفاع کردن ندارن انصافا.
اینکه میگی به هم نگاه هرزه ندارن که همشون اینطور که گفتی نیستن
برای اینه که آستانه تحریکشون به خاطر باز بودن کشورشون بالا رفته
مثلا تو ایران اگر پسری با دیدن لباس تنگ و کوتاه حریک میشه
اونجا با دیدن یه زن عور تحریک میشه
ضمنا سوال کننده مشکلی ندارن که الکی احساساتشو سرکوب کنیم
الان سنش حساسه ، ضمن اینکه ممکنه به دلایل ژنتیکی هورمون مردانه ش زیاد ترشح شه، خب از نظر جسمی اینطوریه
به نظرت درسته ما بهش بگیم تقصیر توعه ؟
شما فرض کن یکی همش بدخلقهبه خاطر اینکه تیروییدش پرکاره
ینی هورمونای تیروییدی تو بدنش بیش از حد ترشح میشه
اون وقت همه اذیتش کنن بگن اینقدر بداخلاق نباش
نمیتونه چون دست خودش نیست، از نظر فیزیولوژیکی قادر به کنترل اخلاقش نیست
شمام معلومه که اطلاعاتت راجع به خاهر برادرای با اختلاف این سنی کمه
من چون خودم یه برادر ۳ سال بزرگتر از خودم دارم گفتم
اونم همینه ، من یه کم یقه لباسم باز میشه اذیت میشه غیر مسقیم به مادرم میگه
خب ازدواج نکردن بهشون فشار میاد
نمیشه که به همه انگ بد زد و گفت مشکل از توعه که تحریک میشی
اتفاقا اینا از نظر هوزمون مردانه خیلی نرمالن
چون درستش همینه
حالا ما کاری نداریم که غرب تو کار خلقت طوری دستکاری کرده که یه مرد با دیدن زن ببخشید تمام لخت تحریک میشه
مشکل از اوناست
نه جوان پاک
موفق باشی

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۰۹:۴۰
به مدحدثه خانوم

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۱:۲۳

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۲:۱۲
واقعا تبریک میگم برای این تصمیم بزرگتون ،چه تصمیم بزرگی گرفتید واقعا ذات پاکی دارید که به سمت نماز وخدابروید
اما بدونید حدیث هست که ازچندسالگی جای دختروپسرکنارهم نباشه حتی هم جنس هاهم مثلا خواهر وخواهر هم کنارهم نباشن،الان شما سنتون دیگه اجازه نمیده کنارهم بخوابید!پس شما که خواهرتون رو دوست دارید به فکر حل ریشه ای مشکل خواهرتون باشید!مشکل کابوس خواهرتون روبامشاور حل کنید این مهمه که این مشکلشون حل بشه فردا اگه بخان به دانشگاه وخوابگاه برن چی؟اونجاکه شمانیستید!بخان ازدواج کنن باز مشکل پیش مییاد برای زندگیشون!ممکنه شوهرشون مثل شما حوصله وصبرنداشته باشن!ازطرفی این وابستگیه شدید ممکنه درازدواج خواهرتون مشکل ایجادکنه وایشون نتونن ازشما دل بکنن وازدواج کنن!یاحتی در ازدواج شماهم مشکل پیش بیاد!پس رفع در مشکل کابوس ایشون داشته باشید وکم کم اتاقتون روجداکنید اینطوری روابط عاطفیتون منطقی پیش میره و وابستگی شدید ومشکل زا نخواهید داشت!
درپایان خوش بحال خواهرتون که همچین داداش گلی داره!
خدا به همراهتون

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۲:۵۹

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۳:۲۷

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۳:۲۹

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۴:۱۸

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۵:۰۸

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۵:۲۱

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۵:۲۶
خواهش میکنم پاکش کنید.اصلا متوجه شدید چی نوشته؟؟؟

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۵:۵۱
آقای نجفی چطور حرفهای معمولی بعضیهارو ستاره دار میکنی ولی هزیونهای این آشغالو میزاری این حیوون معلومه چی میگه یه پوزه بند بهش بزنین میگه باخاهرت استغفرالله

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۶:۰۱
اگه اینو نگم دق میکنم فقط برای اینجورمادرایی متاسفم خودش باشوهرش خوشه یه جوان ۱۹ سالرو گذاشته با این همه مشگل مگه این بیچاره پدرشه این خودش یه تکیه گاه میخاداین بچه ها بی پدر شدن هیچ بیمادرم شدن

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۸:۴۷

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۸:۵۴

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۹:۱۵

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۱۹:۲۳

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۱:۰۵

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۱:۲۸
ماهم تو یه اتاق میخوابیدیم یه اتاق سه در چهار بود اون اونور نزدیک دیوار منم اینور دیوار بودم ولی یه بارم ذهنم منحرف نشد وبدتر هم سن تو بودم همیشه مادرم کنار من میخوابید و صبح پا میشدم اونقدر کلافه بودم و اونقدر روی خوابم تاثیر گذار میبود که با مادرم دعوام میشد یه جور معذب بودم نه اینکه دست خودم باشه نمیدونم بعضی چیزا خیلی رو خواب تاثیر میذارند و هر طور بود یه کاری کردم که مادرم نیاد پیش من.
و 19سالم بود یه نیمه شب که خوابیده بودم متوجه شدم یکی بالا سرمه و یه سایه سنگینی رو سرم افتاده یه چشمم رو که باز کردم دیدم پدرمه و بعدهم فهمیدم این کارما درست نیست و این شد که خودم رفتم تو اتاق حال خوابیدم خواهرمم اومد تو اتاق حال. اونجا چون بزرگ بود و نزدیک اتاق پدر ومادر بود راحت تر بودم.
اینکه گفته بودی محبت میکنم مراقب باش باعث سوء ظن نشه منم تحت تاثیر این حرفا یه بار خواستم خوب بشم که باعث سوء ظن شد و تا همین الان که الان هست خودمو فحش میدم.(ماجرام این بود که خواستم برم ببرمش بیرون و یه ذره صمیمی تر شم باهاش، چون همیشه تو خونه تنها بود وبه بیرون هم نرسید و بابت همین کارم تا الان که الان تاوان بدی دارم پس میدم مخصوصا یه عده بی غیرت هم که آوازه شون پیچیده منم که روم نمیشه بگم من منظوری نداشتم و... خیلی وقتا که نگاهشون معنا دار و سنگین میشه من خودمو لعن میکنم ولی رابطه مون خوبه ، ولی سوء ظن همین طور هست مخصوصا که خواهر زاده بزرگترم که خونه میمونه یه جوری مواظبشند که هر ابلهی هم باشه میفهمه برا چیه (بازم منو با یه عده بی غیرت که آوازه شون پیچیده مقایسه میکنند خب منم خ.ر که نیستم میفهمم ماجرا چیه ولی اونا کجا من کجا من مذهبی ولی ...))
مراقب خودت باش گل پسر
بعد گفته بودی مشکل از خودته نه شاید از تو نباشه درسته من گفتم یه بارم ذهنم منحرف نشده ولی تو اگه میبینی میرنجی و اذیت میشی سعی نکن خودتواقناع کنی هر طور که شده بایدجدا بشین حجاب هم به شوخی میتونی مطرح کنی خواهرزاده منم با همین شرایط میومد پیش من احکام شرعی رو که براش گفتم خودش مراقبت میکنه خودت یه سرچی بزن، براش از طریق دین وارد شو و بگو خدا اینطور بیشتر میپسنده بستگی به خواهرت داره هر طور که اون پسندید براش مسئله رو باز کن.
(اول سعی کن جدا شین)

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۱:۳۲
از نگاه دین خواهرتون با شوهر مادرتون (پدر ناتنی تون) محرم هست و هیچ فرقی با خودت نداره تو خونه هیچ حساسیتی رو این موضوع ایجاد نکنی

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۳

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۲:۵۱

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۳:۲۷

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۳:۳۴

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۲۵ آذر ۹۵
- ۲۳:۵۴

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۰:۱۱

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۰:۲۶

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۰:۳۲
علیرضا جان با شما نیستم داداشم
با (...) هستم ک نظرشو گویا پاک کردن
ممنون بابت رسیدگیتون اقای نجفی

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۰:۵۳
- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۱:۴۹
عزیزم دیر رسیدی
ما به سوال کننده فحش ندادیم
یه بی خرد اومد یه چرت و پرتی گفت همه به اون توپیدن
خدا رو شکر که نظرش حذف شد وگرنه تا قیامت میومدن بهش فحش میدادن

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۲:۴۰

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۳:۰۶

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۰۹:۴۴
- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۱۴:۵۳
چون بیشتر قصد دعوا کردن دارین تا بحث تصمیم گرفتم کلا جوابتونو ندم
ولی یه جاهایی دیگه زیاده روی کردین
درحالیکه صحبتای شما همه کپی-پیست بود
میشه بفرمایی اینو از کجا استدلال کردین؟
صحبت های من همه نتیجه تحقیقات و تفکر خودم بود. کامللل حرفای خودم بود
پس برای اینکه حرف خودتونو به کرسی بنشونین الکی حرف نزنین لطفا.
دلیل نمیشه چون اینا رو قبلا جایی دیدین کپی باشه. من و خیلیای دیگه هم عقیده ایم. همین !!
منظور منو کاملا چپه برداشت کردین.
منظورتونم کامل گرفتم، چون طرز فکرامون از زمین تا آسمون متفاوته لزومی نمیبینم بشینم یه طومار تایپ کنم که بحث بی نتیجه باقی بمونه.
2 نفر وقتی با هم بحث میکنن که هم اهل بحث باشن نه دعوا، هم یه اشتراکاتی داشته باشن
در غیر این صورت جز کل کل کردن چیزی نمیمونه. مصداقشم این جمله تونه که حجت رو تموم کرده که هیچ اشتراکی باهم نداریم<هیچکس با لباس به دنیا نمیاد.ما بیخودی خودمونو حساس کردیم به چند تیکه پارچه.>
جالبه که خود خانمایی که مثل شما فکر میکنن هم دوست ندارن مردا بهشون به چشم عروسک سکس نگاه کنن ولی قشنگ شعار میدن و از همون مردا دفاع میکنن که به به چه چه چقدر طبیعی!
به نظر میاد اونی که چپه متوجه شده شمایی نه من .
چون من نگفتم مردی که با دیدن یه زن در پوشش کامل تحریک میشه به به طبیعیه !!!
گفتم پسری که با دیدن پوشش های ناجور تحریک میشه مخصوصا چون ازدواج نکرده و نمیتونه از نظر جنسی تخلیه بشه طبیعیه
فهمیدن این جمله از کامنت من اون بالا سخت نبودا
متاسفانه من و شما رو انقدر بسته و خودشیفته بار آوردن که نمیتونیم قبول کنیم فرهنگ دیگه ای هم هست که بهتر از ما باشه.
شما رو نمیدونم ولی منو که اینطوری بار نیاوردن
چون 2-3 سال پیش بود که با کلی سوال تو ذهنم شروع کردم به تحقیقات جامع
و الان هم رضایت دارم از اینکه با تحقیق خودم به این تفکر رسیدم تا تلقین دیگران، هیچ تعصبیم رو فرهنگ ندارم
اینا رو با هم قاطی نکنین، من از رو فرهنگ این حرفا رو نزدم ، قبول دارم خیلی جاهام ما فرهنگ اشتباه داریم
اما نظری که من دادم از روی استدلال و تحقیق و ... بود.
بعدم به نظر میاد شما خودت دچار خودشیفتگی هستی چون داِئما از ضمایر شما و امثال شما و خانمایی مثل شما استفاده کردی

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۲۲:۴۱

- آدرس نظر
- جمعه ۲۶ آذر ۹۵
- ۲۳:۱۱
- آدرس نظر
- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۰۲:۲۷
واقعا که جواب دادن نداری
هر چی دلت میخاد بار میکنی بعد که جوابتو میدم میگی عقده داری
با الفاظ و لحن تند و بدون رعایت ادب و احترام و از رو کینه که انگار از یه عده داری آدمو خطابه میکنی
منم حق خودم دیدم که دفاع کنم
حالا میخای اسمشو عقده بازی یا تسویه حساب شخصی بذاری بذار
برام مهم نیست ، من از حق خودم دفاع کردم
بعضیا جوابشون خاموشیست
جالب بودی برام !!!!
به خودت حق دادی هر طور خواستی با یه نفر برخورد کنی
بعد که جوابتو دادم حساب عقده داشتن و ... گذاشتیش نه حق دفاع
خوش باش

- آدرس نظر
- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۰۲:۵۳

- آدرس نظر
- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۰۲:۵۴

- آدرس نظر
- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۱۶:۲۶

- آدرس نظر
- شنبه ۲۷ آذر ۹۵
- ۲۰:۱۷
حتما از طریق پدر و مادرت اقدام کن
با هر کدوم راحتی بگو که بش بگن.. اونا درکت میکننپ

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۹ دی ۹۵
- ۱۵:۱۳

- آدرس نظر
- پنجشنبه ۹ دی ۹۵
- ۱۵:۲۰
لبته طبیعیه منتها باید کنترل بشه .در اولین فرصت و موقعیت مناسب بهتره دختر ازدواج کنه که این تمایلات در بستر زندگی زناشویی محقق بشه ا

- آدرس نظر
- سه شنبه ۵ بهمن ۹۵
- ۱۵:۰۴

- آدرس نظر
- شنبه ۱۴ اسفند ۹۵
- ۲۳:۴۷