.

ترک خودارضایی

.

.

ترک خودارضایی
بایگانی ارديبهشت ۱۳۹۹ :: نکات زناشویی

نکات زناشویی

نکات زناشویی برای همسران

نکات زناشویی

نکات زناشویی برای همسران

آموزش مسائل زناشویی و نکات پزشکی

آخرین نظرات

۷۰ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۹ ثبت شده است

۳۱
ارديبهشت
نبودن احترام متقابل با خانواده شوهرم
Mohammad 💹📚🌾
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۱۱

😐

واقعا مادرای ایرانی باید این جمله بهشون هر روز یاداوری بشه که اگر پاتون رو از زندگی فرزندتون بعد از ازدواج بکشید بیرون و قصد حمایت کردن از پسرتون رو نداشته باشید بیشتر کمک میکنید

هیچ راهی نداره واقعا

باید خودتون و شوهرتون فرار کنید از پیش اون مادر😐

اینطور که من از مادرشوهرتون شخصیت نگران و حمایت کننده پسر و نصیحت کننده و...دیدم بنظرم شخصیتشsfj

Sfjها هم زیاد تغیر پسند و شنوا به انتقاد نیستن دست از حمایت کردن و نگران بودن هم برنمیدارن تو خانواده

خیالتون راحت😄

تنها راه فراره فرااااررر

SILVER MOON
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۵۱

یسوال...یعنی شما بیست و دوسال خالتو و اخلاقشو نشناختی و گویا خودتم گفتی نمیتونستی به چشم همسر ببینی پسر خالتو...البته حق داری من پسر خاله هام به دید برادر های نداشتم هستن...ولی خب الان که علاقه ایجاد شده و پذیرفتیش ، سعی کن با رفتار خوب همسرتو بیشتر بخودت نزدیک کنی تا حامیت باشه و در مورد خالت یا بقول شما مادرش ، احترام به بزرگترو هیچ وقت فراموش نکن ...دیدم واقعا گاهی خیلی کار میکشن البته کمک کردن خوبه ولی با تدبیر خودت همه کارارو بدوش نگیر مثلا دختر خاله ای یا کس دیگه هم کمک دستت باشه... ببین حس میکنم زیادی مظلومی ، زیادی آروم بودن یا زیادی بلوا کردن خوب نیست...تعادل رو تو رفتارت رعایت کن طوریکه بهت احترام بذارن...نزدیکی زیاد خوب نیست ، اگه تونستین مستقل بشین بهتره نشدم خب سعی کن حریم خودتو حفظ کنی...در ضمن مشکلات بین خودتو همسرت بین خودتو همسرت حل کن پای مامان و خاله و اینا رو نکش وسط. ی نصیحت به فکر حرف این و اون نباش ، کار خودتو بکن ... این مدلی دخالت کمتر میشه و دیگرانم میفهمن چطور باهات برخورد کنن. و اینکه از قدیمم گفتن از محبت خار ها گل میشود...جواب بدی رو هیچ وقت با بدی نده به هر حال ی فرقی باید باشه!! سعی کن به مادر همسرت احترام بذاری چون همسرتو بهت داده، خالتم هست حتی سعی کن دوستش داشته باشی...تو ی قدم بردار . دخالت ها همیشه هست ، حرفایی که ناراحتت کنن مهم اینه انقدر سرگرم لذت بردن از زندگیت باشی که از ی گوش بشنوی از ی گوش بدی بیرون...کار خودتو بکن اگ پیشنهاد خوبی داشتن بپذیر نبود برای خودت بزرگش نکن. 

پسرم دیگه
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۱۷

سلام.

چطور بعداً پسر خالتون رو به دید همسری پذیرفتین؟!!!!!!!! چه اتفاقی افتاد؟!

خانم شما 23 سالتونه و با عرض معذرت شما و ازدواج توی این سن....!

شما هنوز هم قدرت تصمیم گیری ندارید. شما فکرهاتون از الان شروع شده و حالا برین سر زندگی و معلوم نیست چه اتفاقاتی بیفته. بهتره کمی فکر میکردین قبل جواب دادن. وقتی شما شناختی نسبت به خاله خودتون ندارین، بعیده بتونین از پس اتفاقات زندگی بر بیاین.

نمیدونم چز اینکه شما شناختی به خالتون ندارین و حتی به پسر خالتون اون هم 23 سال، اونوقت ما چی بگیم!

بهتره با پدر و مادرتون در میان بذارین.

شب و روزتون خوش

مشکات .. 
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۲۴

سلام 

تبریک میگم😊

بنظرم راه حل شما اینه که با همسرتون رابطه ی خوبی داشته باشید.اگه با همسرتون صمیمی بشید مشکلات مالیشو با شما درمیون میذاره نه مادرش.یا تو اختلافات شما و مادرش حق رو یه طرفه به مادرش نمیده.ضمن اینکه هرچقدر زن و شوهر بیشتر به هم احترام بذارن خانواده ها هم بیشتر حواسشونو جمع میکنن و هر حرفی نمیزنن.

کلاً من به این رسیدم که زن و شوهر با طرز رفتارشون با هم واسه بقیه مرز معین میکنن که تا کجا میتونن تو زندگی اون زوج دخالت کنن.رو رابطه ی خودتون و همسرتون بیشتر تمرکز کنید شاید مشکلتون حل شد.

البته باز متاهلا نظر بدن بهتره

 

درضمن شاید ناخواسته فشار مالی زیادی به همسرت آوردید که مادرش دلش سوخته و یه حرفی زده.منظورم اینه که خیلی به دل نگیرید.ولی درمورد اینکه انتظار داره همیشه آماده به خدمت باشی کاملاً حق داری😑

پسرم دیگه
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۱۶:۰۶
بخش‌هایی از این نظر که با * مشخص شده، توسط مدیر سایت حذف شده است

** *** ** ******* ***** ** **** ****** **** *** * *** **** *** **** *** ***** ** *** ****** ***** ** ***** **** *** ** **** ****** ******** ** ** ** **** *** *** ******

**** ***** ****** ***** ******* *** ***** *** **** *** *** ** ****** ** **** *** ***** ***** **** * **** **** ****** * *** ***** ** *** ****** ** **** **** *** ** ***** *** *** ***** *** ** ** ******* **********

قبل از هر کاری باید تمام جوانب و زوایای اون داستان رو در نظر بگیریم. اینکه ایشون با اینکه روابط فامیلی دارند ولی کلا هیچ شناختی به پسر خاله و خاله خودشون ندارند، طبعاً نه تنها من بلکه شما هم هیچ کاری نمیتونین برای ایشون کنید الا صرف یه جمله که اونهم باید و نباید داره.

کسی که بعداً میتونه پسر خاله خودشون رو به عنوان همسر بپذیره، این قابلیت رو در خودشون دارن که بتونن نسبت به خاله خودشون هم بعدا کمی انعطاف پذیر بشن. 

خاله ای که حرف از بدهی های پسرش میزنه هم نباید اجازه ازدواج به پسرش رو میداد. اول باید نگاهی به داشته های پسرش مینداخت و بعد می اومد جلو.

**** *** ***** این کارهای پیش پا افتاده؛ پایه ازدواج ها رو تشکیل میدن. وقتی شما وارد ذاستانی میشین، نباید دنبال راه و چاره باشینو باید دنبال این باشین که "داستان چرا به اینجا رسیده و ریشه مشکل کچا بود و بعد که فهمید، اونو مدیریت کنه نه اینکه آها این مادرش اینو بهم گفت، پس من باید کلا قطع ارتباط کنم. خیر، باید این روابط رو مدیریت کنه".

روز خوش

ماریا دختر خوزستانی
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۱۷:۲۸

با سلام 

ببین خواهر گلم درسته هنوز سنت کمه و زود عقد کردی قبل از اینکه همدیگر رو خوب بشناسین و یه دوره نامزدی رو طولانی کنید به همین علت ها می گن . حالا هم که خودت از اول راضی نبودی . اما خب دیگه عقد رسمی کردین و الان باید به دنبال چاره باشی

به نظرم باید حوصله و صبر و تحملت رو ببری بالا یا اگه مادر شوهرت حرفی زد خوب جوابش رو همون لحظه بده اما محترمانه اما عاقلانه . سعی کن زیادم با هم ارتباط نداشته باشی و اگه کنارشی به هر بهانه ای برو و گوتاه کنارش باش یا اینکه گاهی فقط تاییدش کن  و هیچ نگو 

با این که حساس و زودرنج به نظر میای اما سعی کن نباشی چون خیلی برات سخت میشه 

اصلا برات مهم نباشه بعضی از حرفا و زیاد به روی خودت نیار 

با خاله ات باید راحت تر باشی که ....

توصیه میکنم خاله ات رو مثل مامانت بدون و زیاد از حرفاش ناراحت نباش شاید میخاد باهات درد و دل کنه و بعضی وقتا گوش شنوا باشی براش چون حتما پسرش رو دوست داره و تو رو میخاد در جریان زندگی پسرش  و اتفاقاتی که براش میفته قرار بده 

میدونم سخته اما هر چه سنت بالاتر بره و وارد زندگی بشی برات آسون و قابل حل میشه مسئله 

بعضیا با غر زدن خودشون رو خالی میکنن 

سعی کن خوشبین باشی به این قضایا و همه شون رو دوست داشته باشی و کسی رو دشمن خودت ندون چون اگه اینجوری بود مسلما تو رو به عنوان همسر پسرشون انتخاب نمیکردن یا مخالف بودن 

آیا مادرشوهرتون از ازدواج شما با پسرش مخالفت کردن و مخالف بودن ؟؟؟ اگه اینجور باشه که دلیل رفتارش طبیعیه 

محمد پارسا
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۵۱

نگید امکان جدا زندگی کردن وجود نداره، همینطور که mohammad گفت دخالت های مادر شورتون ظاهرا تمومی نداره، راهکار شما اینه که جدا زندگی کنید و با کمال احترام روابط رو مدیریت کنید. 

نگرانی بیشتر میتونه این باشه که شوهرتون آدم مستقلی نباشه و نتونه ضمن حفظ احترام مادرش جلوی دخالت ایشون رو بگیره.

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت
دنبال یک کار 12 ساعته میگردم البته دانشجو هم هستم
پسر خوب
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۵۱

درود

اگه وضع مالیتون خوبه میتونید یه کمی سرمایه از خانواده بگیرید برید توی بورس. هم با کلاسه هم تخصصیه و هم با ادمای بد سر و کار ندارید. در آینده ام میتونه شغل اصلیتون باشه.

 

نوسانگیر بورس بشید.

فامیل دور 
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۰۵

سلام خواهر عزیز

هیچ جای نگرانی براتون وجود نداره .. از هر 100 تا اگهی که تو روزنامه و سایتهای استخدام داده میشه 95 تاش دختر میخوان اون 5 تای دیگه شم دختر میخوان اما یادشون رفته تو اگهی بنویسن..

دیگه واسه نمایشگاه اتومیبل و باربری هم دختر میخوان و کمتر جایی پیدا میشه که کارمند اقا استخدام کنه..

فقط کافیه به سایت هایی مثه راهنمای همشهری و ای استخدام مراجعه کنید راحت میتونید کار پیدا کنید.. 

مشکات .. 
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۰۷

رشته تون چیه؟ چند ساعت در روز و هفته وقت آزاد دارید؟؟چه مهارتهایی دارید؟؟خوابگاهی هستید یا تو شهر خودتون تحصیل میکنید؟؟

اینارو باید میگفتید تا دوستان بتونن کمکتون کنند.

بانوی قصه
  • آدرس نظر
  •  
  • دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۳۱

سلام دوست عزیز 

چقدر خوب که اتقدر به خودتون متکی هستید

من پیشنهاد میکنم اگر زبان انگلیسیتون خوبه به آموزشگاه های زبان سر بزنید یا کلا اگر توی درس یا مبحثی از این دست موفق هستید در راستای آموزش قدمی بردارید ، البته اطلاعتی درباره بازه زمانیش ندارم و مسلما بستگی به خود آموزشگاه ها داره 

موفق باشید

پسر معلم
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۹:۲۳

سلام خواهرم

حدس میزنم رشتت پزشکی،دندانپزشکی و.....اینا باشه،که اگه اینه اصلا سمت کار نرو بشین بکوب فقط و فقط درسای(سنگینتو)بخون ،سخته این رشته ها ،قید دوست پسر و این چیزا رم بزن به درست لطمه میزنه ،البته صرفا حدسم بود که علوم پزشکی هستی.

خدانگهدار 🌹🙏

احمد قنبری
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۱۸:۲۷

بورس 

الی خانوم
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۱۳

یکی از اقوام ما یه دختر خانومی به سن شماست. کار خیلی جالبی کرد

یه دوره دیده بود از طراحی روی سفال

خودشم ذاتا هنر و سلیقه داشت

سفال گلدون و کوزه و ... خام میگرفت میاورد خونه روشون طرح میکشید. میبردن کارگاه و بقیه کاراشو میکردن

سود خوبی م تو ش داشت

خودشم دانشجوی دانشگاه دولتی بود درسشم خوب بود . یعنی به موازات دانشگاهش این کارم میکرد  

یعنی میخوام بگم خیلی زمینه ها هست برای کسب درامد

خیلی خوبه روحیه ت رو میپسندم و تحسینت میکنم

 

ولی بنظرم نسبت به ازدواج هم گارد نداشته باش. 

 

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت
پدرم زیاد توهین میکنه و خواستگار ندارم
دختر نخلستان
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۰:۴۷

نمیدونم چرا اینقد حالت خودتخریبی نوشتی : ایا پسری هست که با این وجود.....

نمیدونم این همه نگاه پایین و خود تخریبی و وسواس دختران جامعه  ما از کجا میاد!

 اخه دوست عزیز مگه همه پسرها خانواده گل وبلیلی دارن؟ مگه همه پسرا پدر خوش اخلاق وبافرهنگ دارند؟

درسته رفتار پدرتون  اشتباهه ولی لازم نیست اینو نقطهضعف و آتو کنید همون اول بذارید کف دست خواستگار!

 نهایتش   بعد ازاینکه ب تفاهم رسیدین  با حالت خیلی خنثی ای ( نه که حالت خجالت وخوتحقیری داشته باشه)  صادقانه باهاش  کلیاتی  درمورد رفتار پدرتون صحبت کنید.

خواستگار تون هم  اگر شعورودرکش  رو داشته باشه میدونه که والدین هم  ادم هستن . مثل بقیه ادم ها.خصوصیات وشرایط اونهام تقصیرفرزندان نیست.

 اصلا مگه قراره بعد ازدواج با پدرتون زندگی کنید  واز ضبح تاشب همسرتون شاهد فحاشی پدرشما  سرهیچ وپوچ باشه؟

مخترع عاشق
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۴۸

شوهر شما اگه ادمی باشه که درک کنه رفتارهای بد پدرتون رو به شما نسبت نمیده

 

SILVER MOON
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۵۸

اولا تنه نه طعنه...دوما عزیزم ما باید چطور پیش گویی کنیم که آدمی که معلوم نیست کیه چه رفتاری خواهد داشت؟! نکته بعدی ، سعی کنید این عادت بدو از سر پدرتون بندازین . و تو انتخاب همسرتون دقت کنید که آدم آتو گیری نباشه به هر حال خواهر عزیز هیچ آدمی بی عیب نیست همه اخلاق های خوب و بد داریم قرار نیست بهم پزچیزی رو بدیم . زیادی فکرتو مشغول نکن. موفق باشی❤❤❤

محمد پارسا
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۳۶

عجب! خدایی شما دختر خانم ها رو این جور چیزا هم خواستگارتون رو رد میکنید؟؟؟ والله ما که نمیفهمیم فازتون چیه!

این همه معیار و ملاک مختلف هست که باید جور در بیاد تا دو نفر به هم برسن، اصلا واسه همین میگن ازدواج قسمته، اونوقت شما خودتون مانع تراشی میکنید؟ بیخیال خانم! این وسواس رو بذارین کنار.

پسرم دیگه
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۱۴

سلام.

پدر شما که بیرون از منزل اینطور که نیستن که اینطور جبهه گرفتین! مادرشون بهشون با فحش حرف میزد؟! عذر میخوام شما هم سن پدرتون هستین که یادتون مونده این صحنه ها رو که مادرشون با فحش حرف میزدن؟!

اون همه خواستگار از شما اجازه اومدن میگرفتن که شما رد میگردین؟! قدیم خانواده داماد از دختر اجازه خواستگاری میگرفتن؟!! 

به نظرم و با عرض معذرت بهتره شما دخترونگی تون رو حفظ کنید و ادامه بدید. قطعا پدر و مادرها اونقدر عاقل و بالغ هستند که نیازی به نگرانی فرزندانشون نباشه. خودتون یکم فکر کنید، پدرتون میاد به بقیه فحش بده؟! به جه علت؟؟! یکم بزرگتر فکر کنید

شما و برادر و خواهراتون هنوز کوچیک هستین و جای پدر و مادرتون نیستین که فشاری روشون هست به لحاظ اقتصادی، شغلی و آینده نگری و...

در ضمن نمیدونم و فقط حسم میگه که شما تا حالا خواستگار نداشتین!! (تاکید میکنم حسمه و الا منظوری ندارم)

شب و روزتون خوش

مروان الشقب
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۱:۲۴

سلام ،عزیزم درقدم اول بخاطرداشته باشیدک همه افراددرکنارویژگی های خوبشوم نقاط تاریکی هم دارن،وبااین حساب پدراونی ک باهاش ازدواج میکنی هم همونطور ک نقاط مثبتی خواهد داشت نقاط تاریک هم خواهد داشت اما ب نوعی دیگ،،پس استرس نگیر، البته شماهرگز از در مقابله ب مثل درنیا ک بسیااار اشتباهه،من اینوگفتم ک فکرنکنید فقط پدرای خواستگاراتون پیغمبرن وهمینطور ردشون کنید.

خب حالا یه دامادبالاخره ب مرورنقاط تاریک پدرزنوخواهد فهمیدامااینکه بهتون،تیکه بندازه یاخیر فقط بخودت بستگی داره...هرچی تو بااعتماد بنفس ترباشی موفقیتت بیشتره. ازهمون اوایل ازدواج بسیاااار ب نیکی مداوم ازپدرتون یادکنیدواونو اسطوره مانند نشون بدید،مدام نقاط مثبتشون رو بگیدوبخاطرداشته باشید تااون عوامل مثبت این نقطه تاریکو بپوشونه،بگو ک اره پدرمن زحمت کشه من ستایشش میکنم,نزاشته اب تودلمون تکون بخوره،همیشه بگو خیییلی مارو دوست داره ومحبتمون میکنه وخانوتده دوسته واینا.یعنی اینقدر  درذهن خودت وحرفات نقطه مثبتا رو پر رنگ کن ک اون نقطه تاریک بره حاشیه. ودرکل بدان ک پدرها تونامزدی وعقد جلودوماد خیلی رعایت میکنن ومثلما پدرشما کلا باداماد رودربایستی خواهد داشت ورعایت خواهد کرد.بعدشم شماوهمسرت ک قرارنیست باپدرتون زندگی کنید ک...شما اصلا زندگیتون خونتون جداست اینقدنگران نباش. بعدم شما باسیاست عمل کن،ازهمون روزاول پدرشوهرتو ببوس وبراش خیلی احترام قاءل شو.جلو پاش مثلا بلند شو و وقتی ازبیرون میاد براش مثلا یه لیوان اب ببر و کلا طوری باپدرشوهرت رفتارکن ک شوهرت هیچوقت روش نشه گیربده بهت.چون یادرفتار توباپدرش میفته ودلش نمیاچیزی بگه.     

 

دوستــدار حــق 
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۴:۳۷

خواستگاراتو به علت غیر منطقی رد کردی. اگه شوهرتون آدم درستی باشه، خیلی به مشکل برنمیخورید. اصلا، به این مشکل فکر نکنید. اگه خواستگار خوب انتخاب کنید، این مشکل چیزی نیست که باهاش کنار نیاد. هیچ تضمینی نیست که شوهر آیندتون درباره خانواده تون، طعنه نزد؛ همچنانکه تضمینی نیست که شما هم، درباره خانواده او با گوشه و کنایه حرف نزنید. این مسائل طبیعیه؛ حتی زوجینی که روابط خوبی با هم دارند هم، این حرفها رو ممکنه داشته باشند. اگه شما با همسر آیندتون رابطه خوبی داشته باشی مشکلی براتون پیش نمیاد.

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت
آیا اخلاق ، ایمان ، صداقت ، سلامت و مثبت بودن برای دختر ها مهم است ؟
پسرم دیگه
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۰:۲۴

سلام.

بابت مشکلی که دارین، متاسفم و امیدوارم بر طرف بشه.

مسئله ای که گفتین ایمان، سلامتی و اخلاق مهمه، قبول دارم ولی نگاه کنید داستان به این سادگی ها نیست. مشکلاتی که اشاره کردین، نتیجه گیری نیست، اسمش "استدلال" هست.

خیلی جاها دیدیم مثل همین آزمون سراسری که توی دفترچه نوشته شده که :

شرایط عمومی:

1-مبین بودن به دین اسلام

2-دین اسلام

3-عدم جرایم .....

ووو....

شرایط اختصاصی:

1-فارغ التحصیل سال قبل باشد حتما

2-بیش از یکسال نگذشته باشه

3-تا تاریخ فلان حتما فارغ التحصیل بشه...

ووو...

حالا با همین دیدگاه به مسئله ازدواج نگاه کنید. پسرهای محترم اغلب شرایط عمومی رو دارند همچون ایمان، خدا ترس و... و کسی هم زیاد پیگیرش نیست مثل کنکور ولی متاسفانه بیشتر پسرها توی شرایط اختصاصی که شامل مسکن، اتومبیل و ... مشکل دارند و توی دفترچه کنکور هم سخت گیری شده که حتماً باید اون شرایط رو داشته باشین و الا قبولی لغو میشه.

دختر خانم های محترم، شرایط عمومی رو از پسرها انتظار دارند و خب طبعاً اوکی هستند و حتی اگر هم اوکی نباشند، وانمود میکنن که اوکی هستند. در کنار اینها، شرایط اختصاصی هم باید مهیا باشه، چون جزء حتماها هستن. 

پس بحث دروغگو بودن در کار نیست. بحث سر "تفاهم در شرایط اختصاصی هست" که توی دفترچه هم یک مهلتی داده که تا اون موقع میتونین شرایط رو کسب کنید و الا قبولی در کار نیست ولی در بحث ازدواج، این خلاف چیزی هست که توی دفترچه کنکور هست. 

خانواده محترم دختر و خود دختر خانم، میگن ایمان مهمه و... که بحثی توش نیست و بالا هم اشاره کردم ولی این فرصت رو نمیدن که پسر طی یک زمانی مسکن بخره، اتومبیل بخره و... انتظار دارند که همون لحظه خواستگاری داشته باشند این موارد رو که خیلی بعیده.

حالا دو دسته به وجود میاد:

1-خانم هایی که با شرایط عمومی اقدم به ازدواح میکنن ولی طی مدتی آقا پسر به دلایلی نمیتونه مسکن بخره و...، در نتیجه دختر خانم با آقا پسر به مشکل میخورن و بحث ایمان و اخلاق و... نادیده گرفته میشه. 

2-خانم هایی که اقدام به ازدواج نمی کنند و در نتیجه مشکلاتی پیش میاد از جمله کم شدن خواستگار و...

پس این وسط چی مهمه؟

این وسط "درک متقابل مهمه"، "فهمیدن حرف همدیگه" مهمه و مهم تر "عشق واقعی" هست. وقتی این سه چیز باشه، شرایط اختصاصی بالا نادیده گرفته میشه و شرایط عمومی بالا مثل ایمان و... پر رنگتر میشه. 

چون عشق وصل هست به خدا، ایمان وصل هست به خدا، اخلاق وصل هست به خدا نه اینکه وصل باشن به ماشین، پول و...

شب و روزتون خوش

کاربر دانشجو 
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۰:۵۲

سلام

خدا خیر دنیا و آخرت و ان شاالله همسری شایسته رو نصیبتون کنه.

هر چی که لازم بود رو گفتین🌹

مستر مهدی
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۱۵

سلام. بله درسته ،

تا کسی خودش درد نکشیده باشه تا ۴تا کیس مختلف که به شکست منجر شده باشه نبینه نمیفهمه چی مهمه چی نیست.

زمان قدیم بقول دوستم تا میگفتن این دختره یا پسره خوبه دیگه طرف زیاد سر مادیات گیر نبود دوتا خانواده ها هرچی داشتن میریختن وسط که زندگی این دوتا سریع شکل بگیره.

تازه اون زمان که همه چی خوب بود دختر همه چی تکمیل بود یه کدبانو خوب و....

الان نه تنها افراد عوض شدن، تو این گرونی اولین چیزی که بررسی میشه پوله بعد اگه تیک پول خورد بعد میریم سراغ اخلاق ، بابا این ادم خوشگل پولدار ، خب اگه پسر خوبیه نوش جونت خدا بهت حال داده وگرنه دیگه بی انصافیه که فقط بچسبیم به مادیات خدا دخترا بعضا برن سرکار هایی که مردان کار میکنن ببینن میتونن اصلا یک هفته دووم بیارن یا نه.

بعد همش رد میکنن بابا شما تو یه خونه اجاره ای زندگی کنی ولی دلت خوش باشه هزار بار بصرفه تر از پولداری با دل ناخوش.

همه کمال گرا شدن پسر درحد بیل گیتس خوشگلی در حد برد پیت اخلاق درحد یوزارسیف خب نمیشه اصلا.

 

یه چیز جالب بگم تو این وبلاگ پست هایی دیدم پسره از پولدار داشتیم تا فقیر دنبال زن میگشته وقتی پیدا نمیکرد دخترا میگن برو یکی در حد خودت پیدا..ما بطور میانگین اینجا دختر پولدار متوسط و فقیر داریم اون پولداره میگه  برو باهم سطح خودت باش (یعنی متوسط)  اون متوسطه میگه برو درحد خودت یکی رو بگیر (یعنی فقیر) اون فقیره هم میگه برو یکی درحد خودت رو پیدا کن. خب بره از تو جوب پیدا کنه ؟!

ولی دختر بهش میگی با یکی مثل خودت باش دادش درمیاد که چی ؟! مگه مجبورم ، خونه بابام پادشاهی میکنم نمیدونم اینا در شان من نیستم.

 

نمیدونم چ بلایی سر جامعه اومده که دیگه یکی پولدار نیست کاری ندارن این بشر کی هست اصلا خوبه یا بد کلا رد! یکی اگر خوب باشه هیچوقت حسودی نمیکنه که زنش پولدار تر از خودشه و...

 

جامعه ما زمانی خوب میشه که درمواقع خواستگاری اول از همه باطن طرف بررسی شده اگر دیدن بهم میخورن از نظر اخلاقی فرهنگی بقیه رو یجوری بچینن تموم شه بره.سخت گیری رو بزارن سر باطن طرف نه وضع مالیش.

ایران برعکسه شدیدترین بررسی واسه مادیاته بعد یذره اخلاقم بحث میشه نشونش هم اینه اول خواستگاری بحث مفصل رو میزارن که تو چی داری همه چی که اوکی شد میگن برو یک ربع تو اتاق صحبت کنن اخرم دخترم جوابت چیه بله.تمام همین دونفر سه ماه بعد سر اختلافات جدا میشن.

 

البته هیچوقت درست نمیشه جامعه ای که درش سخت گیری نسبت به ازدواج شدید تر از سختگیری نسبت به دوستی های خیابونیه فاتحه اون جامعه خوندس

شهاب ##
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۱۶

سلام

امیدوارم پدرتون هر چی زودتر ترک بکنه تا زندگی راحت تری داشته باشید

بله برای دخترها ایمان اخلاق و سلامت میتونه مهم باشه ولی بعد از ظاهر و مسایل مادی البته ممکنه یک درصد کمی با توجه شرایطشون بیشتر کوتاه بیان ولی معمولا خانم ها منفعت طلب هستند حتی خیلی از موارد از احساساتشون برای پیشبرد اهدافشون استفاده میکنند ولی معمولا تو جامعه پسرها ظاهربین معرفی میشند در حالی که در توجه به ظاهر قویا میگن فرقی بین خانم ها و اقایون نیست . مسایل مالی و کار و از این دست هم که تقریبا برای همه دخترها فوق العاده مهم هست

 

به خاطر همین اکثر خانم هایی که میگن ایمان اخلاق و عمل صالح معمولا شعار میدن و صادق نیستند

گیسو پریشان
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۴۲

عزیزم انگار که داری درباره زندگی من حرف میزنی ، بابای منم معتاده ودقیقا عین بابای توعه و عیاشی و رفیق بازی رم بهش اضافه کنی دقیقا میشه خود خودش ،البته تازگیا اخلاقش خیلی بهتر شده میدونی چرا ؟ چون من از یه جایی به بعد مقابل رفتاراش سکوت نکردم و حق خودمو خانوادمو ازش گرفتم و از خدا ممنونم که این جرئتو بهم داد که بتونم جلوی ظلماش وایسم ، میدونی وقتی ۱۶سالم بود واسه چک ۶ماه افتاد زندان ،به خاطر اجاره وسایلمونو ریختن تو کوچه میدونی چهار شب تو کوچه خوابیدن چه حسیه ؟ انقد مامان بدبختم گشت و گشت تا اینکه یه نفر دلش برامون سوختو یه اتاق کوچیک بهمون داد تا موقتا توش زندگی کنیم خدا میدونه چقد سختی کشیدیم، بعد از ۶ماه یه خیر پیدا میشه و تمام بدهی هاشو میده ،میدونی وقتی از زندان آزاد شد چیکار کرد؟ شروع به کتک زدن مامانم کردو میگفت چرا وقتی زندان بودم برام پول نفرستادی که زهرماری بگیرم بکشم ،در حالی که ما شبا گرسنه میخوابیدیم ،خوب به نظرت باید مقابل چنین فردی چیکار کرد؟ سکوت ؟ احترام ؟نه به هیچ وجه ،،من اون لحظه چکشو بر داشتمو مامانمواز دستش نجات دادم، زدم تو سرش ،موهاشو کشیدمو از خونه با کمک مامانم  بیرونش کردم ،روز بعدش تا حد مرگ کتک خوردم ولی بازم دست بردار نبودمو هر چی تو دلم بودو هر بلایی که سرم اورده بودو بهش گفتموسرش داد میزدم از آرزو هایی که نابودشون کرد ،از غرور های که له کرد همه چیزو بهش گفتم ،فقط خدا میدونه تو روزا و لحظات چقد ترسیده بودم اگه کمک خدا نبود ممکن بود الان مرده باشم ولی خوب ایستادمو حقمو گرفتم ،الان اخلاقش کمی نسبت به قبل خوب شده و دیگه جرئت نمیکنه رو مادرم دست بلند کنه ،به راحتی حرفمو میزنم مخالفتمو بیان میکنم بدون اینکه ذره ای بترسم گاهی اوقات کارایی انجام میدم که بفهمه دیگه اون بچه ایی  که کتکش میزده نیستم و میتونم از خودم دفاع کنم    ،البته بگم من خیلی وقته قید ازدواجو زدم چون همه فامیلامون مثل خودش معتادن و منم عمرا با اونا ازدواج کنم میمونه غریبه که اونم نمیاد دختر یه معتاد فقیر و بگیره،پس حرف بقیه ذره ای برام ارزش نداره میخواد داد بزنه بزار بزنه ،میخواد آبروریزی کنه بزار بکنه ،آرامش من مهمتر از حرف بقیه اس،شمام اگه میخواین ذره ای تغییر تو زندگیتون ایجاد کنید باید به این سکوتتون پایان بدیدو نترسید و حرفتونو بزنید گاهی اوقات باید جنگ کنی تا بتونی حقتو بگیری و به آرامش برسی

مخترع عاشق
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۴۵

با خوندن متن اشک ریختم....

من هم پدرم تقریبا اینطوره....

به نظر من اگه همراه مادرتون از این انسان طلاق بگیرید و برید جای دیگه خیلی بهتر باشه....

اگه امکانش نیست برید جاهایی که براتون شوهر پیدا بشه جدا بشید

گیسو پریشان
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۰۳

اینم بگم عزیزم هیچ کسی منکر این نمیشه که ایمان و اخلاقو سلامت باعث خوشبختی میشن؟ولی کو ؟کجاست چنین همسری؟وقتی شما دلت چنین همسری میخواد پس خودتم باید این ویژگی هارو داشته باشی ،

من شمارو نمیدونم ولی اکثر این دخترایی که میگن اخلاق و ایمان و سلامتی برامون مهمه واقعا حرفشون در حد شعاره،اینجور دخترا وقتی تو یه جمعی ازشون بپرسی آسایش مهمتره یا آرامش توی جمع میگن آرامش ، ولی توی دلشون تنها راه خوشبختی رو پول و آسایش میدونن ،اینارو میگم چون واقعا تو دانشگاه با چشمای خودم چنین دخترانی رو دیدیم

دختر نخلستان
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۱۳

ببین حتی اون پدرایی که معتاد نیستند  ممکنه خسیس  مدل پدر شما باشند..پس اینگه خرج نمیکرد ونمیکنه  ربطی به اعتیاد نداره....  واقعا خساست مرد جوزیکه ایمان وادین نیمتونه اونو تغییر بده. مگه توهمین وبلاگ کم دوستان نوشتن از پدرهاشون که خرج نمیکنن اما درکمال سلامت اخلاقی ان!

 من مردمذهبی خسیس  دیدم به بهانه ساده زیستی !(ساده زیستی پیامبر وائمه)  دوهزارخرج  خونش نمیکنه  پولم داره اما نمیکنه ..... زنشم حرص میخوره!کلیه واجباتش سرجاشه نه اهل دود ودمه نه چیز دیگ.. خیلی ادم خوبیه وخانواده دوسته  ولی خوب خسیسه! 

 نگفتید شاغلیید یا نه؟ به نظر من تو این سن دیگه نمیشه خیلی متکی  و منتظروالدین موند وفتی تا سی سالگیت اینجور بوده انتظار نمیره ی الان به بعد  خرج کنه و بهتر بشه...

 

 در مورد سایر حرف شما لحاظه معیارهای ازدواج باهاتون موافقم  اما  اگر اجازه بدی یکم حاشیه برم:...

 

تو دوران دانشگاه خوب برام سوال پیش اومد چرا نرفتی سرکار ؟ کار نه که  کار انچنانی ، میدونم شغل نیست. اما همین کارایی پایین  چه اشکالی داشت حداقل هزینه هات جور میشد و مستقل میشدی.

 دوران دانشجویی کسایی میشناختم که با کار دانشجویی وشاگردی  خرج خودشون درمیاوردن.. کار تو داروخونه...  تو کافی نیت... تو دفتر مخابراتی و....ه بچه هاانجام میدادن

اونیکه  کافی نت بود چون مهارت کامپیوترشم خوب بود   هی براش از اینور اونور مشتری میومد  تایپ میگرد ترجمه میکرددرامدشم بد نبود. یکروز اومد دیدم عه  دوربین دیجیتاال خریده !!

 تازه یکی از بچه ها بود وام های دانشجویی میگرفت هرترم  -بعد رو هم میذاشت طلا های خرده ریزهه نیم سکه ربع سکه و سکه  میخرید....! اخر سال هم نیم سکه ربع سکه هاشو میفروخت چیزادیگ یا دوباره طلا میخرید . همینجوری هم یک انگشتر واس مامانش خرید یک گوشی ام خرید.... یعنی مغز اقتصادیش  توحلقم.

 

میخوام بگم وقتی یک راهی بسته است میشه به هزاران ره دیگ فکر کرد. شمام قطعا میتونستی. 

ازاینکه از رفتار پدرت تجربه کسب کردی برای معیارهای ازدواجت خوبه ولی خیلی خضوضیات رو نمیشه  صد در صد با هیچ چیزی تغییر داد  کلا ادم صد در صد ایده ال وجود نداره که همه چیش براه باشه. حتی خودمون دچار نقص هایی هستیم.

 بازم ببخشید دوست عزیزم از اینکه به فرعیات پرداختم نمیخواستم قضاوت کنم ویا اینکه خرده بگیرم 

موفق باشی.

ریحان ...
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۲۲

 تو یکی از پستها آقایی گفتن اگه دیدین دختری گفت فقط ایمان و اخلاق برام مهمه فرار کنید .

البته مسلمه که نه فقط ایمان و اخلاق!

بلکه برای برخی دختران اولویت با اینهاست. 

واقعا اونقدر عجیبه این موضوع؟!

 

SILVER MOON
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۱۰

پستتون جنبه درد ودل داشت..ناراحت شدم ولی خب خواهر عزیز بدون شاید شرایطت ایده ال نباشه ولی خیلی ها هستن همون سقف بالاسرشونم نیست با غذای گرم ...به هر حال حق داری وقتی پول هست خب باید خرج بشه در جهت درستش ...اسراف نمیگما ولی خب پول برای رفاه آدمه! ی دختر ۳۰ ساله هستی ماشالا هنر یا رشته خاصی تحصیل نکردی که بخوای اشتغال داشته باشی؟! حس میکنم مذهبی هستین ، خیلی از خانوم ها دیدم تو روضه و جلسات قرآن دخترای خوبو واسه پسراشون خواستگاری میکنن..نمیگم واسه شوهر بری روضه دوستان ریپلای نکنن! منظور من اینه که همچین مکان هایی احتمال پیدا کردن فرد مورد نظرت هست اگر زیاد ت جامعه نیستی ک دیده بشی...دخترای خوب زیادن ولی اکثرا ناشناس...به هر حال امیدوارم پدرتون هدایت بشن! موفق باشین❤❤

محمد پارسا
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۱۳

اولا به شما تبریک میگم چون ظاهرا باید مادر با تدبیر و فهمیده ای داشته باشید که تونسته زندگیتون رو حفظ کنه، 

در مورد ملاک ها هم قطعا همینطوره! 

هر آدم عاقلی اینا رو مد نظر قرار میده، بر منکرش لعنت!

برا ازدواجتون هم همه دعا میکنیم...

موشولینا موشی
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۰۳

پسرها حق اعتراض ندارن 

زیرا خودشونم ملاکشون واسه انتخاب دختر 

ایمان و تقوا و عمل صالح نیست 

و اینکه همه پسرا خیال میکنن از نظر اخلاق و ایمان مشکلی ندارن 

کااااملا غلطه 

به قول معروف گفتنی این دوره زمونه پسر خوب کم پیدا میشه

شما پسر گرامی اخلاقت از نظر خودت خوبه ولی این دلیل نمیشه که اخلاقت واقعا خوب باشه 

پسر خوب کم گیر میاد ولی همه پسرا مدعی ان که خوبن 

به نظر من پسری که عقل معاش نداره و نمیفهمه که مادیات لازمه زندگیه و گله منده که چرا دخترا و خونواده هاشون رو امنیت مالی بعد از ازدواج حساسن 

این پسر بویی از اخلاق و ایمان نبرده 

الی خانوم
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۰۸

دوست عزبز شما اگر طومار هم بنویسی بازم به خرج یه عده از پسرای وبلاگ نخواهد رفت و باور نخواهند کرد و مدام مغلطه میکنن و باز حرف خودشونو میزنن

چون نمیخوان باور کنن

این از این

 

در ثانی که همه ی حرفایی که دختر نخلستان نوشته رو تاکید میکنم یبار دیگه بخون

 

ان شا الله خدا تو زندگیتون گشایش و برکت بیاره 

ماریا دختر خوزستانی
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۳۱

کاملا با حرفات موافقم درباره اخلاق و ایمان و سلامت 

مطمینا منم مثل شما فکر می کنم و به نظرم کسی که سختی کشیده بیشتر شما رو درک میکنه و مطلبتون رو میگیره . 

واقعا اگه ایمان باشه ، اخلاق و انسانیت و سلامت روحی با خودش داره و سلامت جسمی که به خودش و خانواده اش هم آسیب وارد نکنه.

ان شالله خوشبخت بشی هم شما و خانواده تون و هم همه ما عزیز

af6hin_ k9722
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۲:۱۱

چه قدر زندگی پر مسئله ای داشتید به راستی که عدم اعتیاد وخساست خیلی مهمه،پدر ستون خانوادست،مسایل شمارو خیلی درک میکنم بااین تفاوت که پدر بنده معتاد نیست اما شرایط زندگی گذشته من کم از زندگی با پدر معتاد نبوده،مطمئنم اگه یک نفر شرایط زندگی خانوادگی وارتباطی... هشت ساله گذشته بنده رومیداشت دست به خودکشی میزد(بگذریم)،همه حرفهاتون خودش مزید براین علت که چقدر اخلاق مهمه اما ایا اینو همه میفهمن؟میخوان که بفهمن؟!شما به خاطر شرایط،ومسایل زندگیتون به این نتیجه رسیدید طبیعیم هست، نقطه ضعف،خلأ وکمبود یعنی بیشترین توجه وبیشترین توجه هم یعنی رسیدن به این نتیجه که این نقطه ضعف خیلی مهمه،بایدبهش اهمیت داد اما هر ادمی نمیتونه شرایط یه ادم دیگه رو درک کنه واین یعنی سایر دخترها وپسرهای متفاوتی که توجامعه هست بعضیاشون همون چیزی هستن که سر تیتر سوال شماس،یعنی واقعا دروغ میگن،دروغ میگن که اخلاق وسلامت براشون مهمه،ایناهمش توره برای به دام کشیدن ادمای پولدار....مردم ایران بخصوص بعضیا عقلشون به چشمشونه،عاشق اون چیزی میشن که می بینن وبراشون منفعت داره،اگه یه نفر پدرش معتاد باشه میگن این خانواده فرهنگ نداره،دختره درست تربیت نشده،پسره علافه خلافکاره،اگه یه نفر پدرش حیوون باز لات باشه میگن این خانواده بزهکاره واین وسط قربانی این موضوع بچه های خانوادس بخاطرهمینع که ازدواج اینقدرمهمه که بعضیاسرسری نی گیرن چون هر انتخابی که ماها دراینده داریم یک نسل روتحت تاثیرقرار میده،اگه انتخاب بادقتی داشته باشیم دیگه فرزندمون قربانی اختلال شخصیتی یاانتخاب غلطمون نمیشه،درهر صورت شماهم مطمئن باشید که اگه انتخاب مناسبی داشته باشید وگذشته رو به شکل یک کتاب برای یادگیری ببینیدحتما توزندگیتون موفق وخوشبخت خواهید شد،برای تشکیل خانواده زمان مهم نیست مهم انتخاب درست وتلاش برای رشد وبهبود زندگیه،سن وسال هم دیگه مثل گذشته مطرح نیست درستههرچی سن کمترباشه دایره انتخاب وتقاضا بیشتره،اما شرایط جامعه جوریه که طرف ۴۰سالشه تازه به فکر خواستگاری رفتن یا پذیرش خواستگار افتاده!!.موفق باشید

ماه آسمان
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۶:۰۶

به نتایج درستی رسیدی

درجه ایمان طرفوو از طریق اهله کاربودن و پرتلاش بودنش میشه فهمید

چون یکسری مردای با ایمان فکر میکنن باید زندگی درویشی داشته باشن و اینو نشون دهنده ی درجه ایمان خودشون میدونن. میگن نون بزنیم تو اب بخوریم خدا ازمون راضی تره،
در حالی که برعکس به نظرم افراد با ایمان چون به خدا توکل میکنن و معتقدند که اگر حداکثر تلاشو کنن و بقیشو به خدا بسپارن به بهترین مقام ها و جاها هم میرسن، 


اما چون رو طرف مقابلمون همیشه نمیشه تضمین کنیم که عقایدش تغییر نمیکنه

پس بهتره که بیشتر رو توانایی ها و استعداد خودمون تمزکز کنیم تا یهویی شوکه نشیمو و خومونو نبازیم،

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت
بدست آوردن امید برای ادامه زندگی
مخترع عاشق
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۱:۳۵

به نظر من برید جاهایی که شانس شوهر کردنتون زیاد باشه.... مجلس زنونه.... هر جای مناسبی...

نگید نمیخوام کاری کنم که همه فکر کنن میخوام شوهر کنم.... شما اگه بهترین هم باشی ولی کسی نشناسدت بازم مجرد میمونی

Fatima Humnnjd
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۲:۰۱

من خودم کنکوریم...بی انگیزگی خیلی وقتا میاد سراغم..عادیه خب..اما خداروشکر اطرافم استادایی دارم که هروقت میخوام کنار بکشم و درس نخونم بهم تلنگر میزنن..میدونی بهترین تلنگر واسه من اینه که سال بعد این موقع کجام اگه الان جا نزنم...به نظرم تو هم فکر کن به این موضوع..بسه دیگه هرچی تنبلی کردی بلندشو یا علی بگو وتمام تلاشتو بزار واسه درس خوندن...ایندتو بساز... و به حکمت خدا ایمان داشته باش..قطعا به وقتش بهترین فرد وارد زندگیت میشه

SILVER MOON
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۰۵

جایی خوندم که:

بدان هر وقت خدا آرزویی را در دلت انداخت توانایی رسیدن به آن را در تو دیده است.

*فرصت خوبی داری ، شش ماه با برنانه ریزی درس بخون ایشالا قبول بشی و ی خانوم وکیل خوب بشی‌...میتونی تو دفاتر وکیل های دیگه شروع بکار کنی بعدا تا تجربه کسب کنی، تو خونع موندن شانس ازدواجتو میاره پایین...انرژی منفی به خودت نده و مثبت فکر کن و اصلا اصلا سنت بالا نیست دختر جون! میدونی سن چیه؟! تعداد دفعاتی که ما بدور خورشید گشتیم...شادی ، ازدواج موفق ، خوشبختی عاملی نیست که سن محدودش کنی هر چند شماا جوونی . از زندگیت لذت ببر، برو دنبال هنر یادگرفتن، تو خونتون گاهی کیک و شیرینی و این مدل چیزا درست کن دسر مثلا خیلی مفرحه کنار مادرت... وقتی مادرت ببینه تو خوشحالی اونم خوشحال میشه...نزدیکترین آدم تو این دنیا بهته بدتو نمیخواد عزیزم اگ چیزی میگه بدون از نگرانیشه حالا خوب یا بد تو سعی کن با خوشحالیت دل اون رو هم خوشحال کنی...موفق باشی ❤❤❤

محمد پارسا
  • آدرس نظر
  •  
  • سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۲۳:۲۹

مجرد بودن این روزها دغدغه خیلی ها شده اما این درست نیست که فکر کنید متضرر شدید، پیشنهاد میدم به سایت مس به طلا یه سر بزنید کمکتون میکنه قطعا.

الی خانوم
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۰:۱۸

الان بگیم کار کن مستقل شی ازین وصعیت در بیا هوار آقایون در میاد که چرا خانما موقعیت های شغلی رو گرفتن !

 

یعنی شده یه کلاف سر در گم ...

این خانم به امید ازدواج همینجور نشسته که نشسته ... ۱۰ سال دیگه کی جوابگوئه؟؟ همین الانشم کی جوابگوی تنهایی و فشاری که روی ایشون هست؟

 

عزیزم فقط یه چیز میتونم بهت بگم که خودمم این روزا همش بهش فکر میکنم

مقاوم باش

سمج سرسخت پوست کلفت هر چی اسمشو میذاری!

مصرانه خواسته تو دنبال کن. هر تلاشی ازت برمیاد کوتاهی نکن 

بله هر چیزی که شما عمیقا بخوای و براش تلاش کنی شدنیه!

 

مروان الشقب
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۲:۰۰

▪️مایکل جردن وقتی از تیم بسکتبال مدرسه کنار گذاشته شد ، به خانه رفت و خود را در اتاقش زندانی کرد !(مایکل جردن بعدها به مشهورترین و ثروتمندترین بازیکن بسکتبال جهان تبدیل شد)

 

▪️آلبرت انیشتین تقریبا تا ۴ سالگی هنوز توان حرف زدن نداشت ، معلمانش گفتند خیلی به بلوغ نخواهد رسید ! (چند دهه بعد انیشتین تبدیل به یکی از برترین فیزیکدانان تاریخ جهان شد)

 

▪️استیو جابز در ۳۰ سالگی ، سرخورده و آشفته بدون تشریفات از شرکتی که خود ساخته بود اخراج شد ! (او بنیان‌گذار شرکت اپل و یکی از چهره‌های پیشرو در صنعت رایانه شد)

 

▪️والت دیزنی از یک روزنامه اخراج شد ، به خاطر عدم تخیل و نداشتن ایده‌های اورجینال ! (والت دیزنی کارآفرین ، انیماتور ، صداپیشه و تهیه‌کننده‌ی سینما شد و صنعت انیمیشن آمریکا را شکوفا کرد)

 

+ همیشه بعد از شکست، موفقیتی نیز وجود دارد ، به شرطی که تسلیم نشوید...

 

قوی بودن رادرزندگیت انتخاب نکن؛بلکه ان را یک قانون اساسی واجباری کن..

 

 

حتما موفق خواهید شد یکی ازوکلا بخودم گفت فقط۴ماه بکوب خونده،ویکی رتبه تک رقمی ارشد نیز۲ماه بکوب.

شمافرصتتون عالیه

مروان الشقب
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۲:۰۵

یامثل یک انسان ازاده هر روز ساعت ۶صبح پاشو وبرای اهدافت بجنگ ،یابگیر تخت بخواب وسال ها بعد حسرتشو بخور        اما حداقل واسه خودت، بخاطر مسافرتایی که نرفتی، جاهایی که ندیدی، عکسایی که نگرفتی، کارایی که نکردی، حسایی که نداشتی تلاش کن

نیروگاه هسته ای 
  • آدرس نظر
  •  
  • چهارشنبه ۳۱ اردیبهشت ۹۹
  •  
  • ۰۲:۵۹

صحبت های اطرافیان خیلی اوقات از سر دلسوزی و کمک هستش. چون اون ها که شرایط و روحیات و طرز فکر و معیارهای مارو نمیدونن.

 

ولی پدر و مادر مسئلش جداست. همیشه باید سعی کنیم در مقابلشون احترام و ادب رو حفظ کنیم و باهاشون به قولی کریمانه صحبت کنیم.

 

شما به عنوان یه دخترخانم هرموقع که اراده کنید میتونید خیلی جلوتر برید در زمینه شغلی و کار و این ها. ولی سعی کنید در کنارش و در کنار اون فعالیت ها مواردی و فنونی رو هم در زمینه همسرداری و مدیریت خانه و خانه داری درست فرا بگیرید ( ولو این که شاغل باشید بیرون از خونه یا نباشید ).

 

این میتونه شمارو جلوتر هم بیاره.

 

علت بسیاری از نزاع ها و از کوره در رفتن ها در زمینه مسائل زندگی مشترک، عدم درک شرایط و روحیات طرف مقابل به عنوان همسر هستش و این که طرف مقابل نمیدونه که من به عنوان یه خانم یا آقا چه انتظارات و توقعاتی از همسرم دارم (که خیلیاش ممکنه انتظارات بجایی باشه).

 

امید رو که همیشه باید داشته باشید.    

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

پسر همسایه از من خواستگاری کرد


سلام .میخوام داستان زندگیم رو بگم .خودم ۲۸ همسرم ۳۶ ساله .منو و همسرم با هم همسایه بودیم

ولی اصلا همو ندیده بودیم .همسرم کلی جا خواستگاری برده بودنش ولی هیچ دختری رو نمیپسندید 

واسه هر کدوم یه عیبی میزاشت تا قرار میشه با خانواده اش برن زیارت مشهد .همسرم اونجا از امام رضا

میخواد یه دختر خوب سر راهش قرار بده و روزی که از مشهد برمیگردن میگه برم آرایشگاه سر کوچه موهام

رو کوتاه کنم و منو وقتی با لباس مدرسه از خونه در اومدم که برم مدرسه میبینه و ازم خوشش میاد .میره

خونه و به مامانش میگه .مامانشم زود چادر سر میکنه و میاد جلو درمون .ولی من مخالف بودم و میگفتم

هیچ شناختی ازش ندارم .چند باری هم مادرش میاد جلو درمون تا پدرم میره تحقیق و همه میگن پسر خوب

و خانواده داریه .ولی باز من راضی نبودم و هر روز خاله ای عمه ای زنگ میزدن که جواب مثبت بده پسر خوبیه

تا خلاصه منو به زور سر سفره عقد نشوندن  .تا قبل از عقد بیشتر از یک یا دوبار با هم حرف نزده بودیم و

از اخلاقش چیزی نمیدونستم  تا عقد کردیم ولی از همون بعد عقد انقدر بهم محبت کرد و بهش عشق ورزید

که منم دلباخته اش شدم و الان ۱۰ ساله از ازدواجمون میگذره و دو تا دختر داریم .درسته ازدواجمون بدون

شناخت بوده و جر و بحث مون هم میشد ولی الان خداروشکر هم از همسرم هم زندگیم راضی ام .


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

اگر از لحاظ مالی مستقل باشی و شوهرت بهت خیانت کنه


سلام خدمت همه اعضای سایت

بنده یه خانم ۴۰ ساله شاغل و دارای یک فرزند هستم

مدتهاست پیام های این کانال می خونم متاسفانه اکثر پیام ها بر می گرده به کسایی که خیانت دیدن کاش افرادی که خیانت می کنن بیان و پیام بزارن و علت کارشونو بگن بدون اینکه از طرف بقیه اعضا قضاوت بشن مطمئنا هر کاری علتی داره و گفتن دلیل خیانت می تونه به بهبود شرایط خانوادگی بسیاری از افراد کمک کنه 

و دوم بیشتر طرف صحبتم با خانم هاست دوستان منم هم خانم هستم اگه خدانکرده همسرم خیانت کنه دچار شکست در زندگی زناشویی ام می شم و برام سخته ولی همه چی زندگیم از دست نمی دم چون نیاز اقتصادی به همسرم ندارم رسیدن به این مرحله راحت نیست باید کار کنی مدیریت اقتصادی داشته باشی ولی نهایتا به جایی می رسی وابستگی اقتصادی نداری وقتی نیازت به پیرامونت کمتر باشه آسیبی هم می بینی کمتر است بنابراین در عصر حاضر تلاش کنید منبع درآمد داشته باشید ضمنا تاهل یکسری قید و شرط هایی برای همه می اره ولی به نظر بنده ما مالک جسم و روان همسرمان نیستیم وقتی کسی خیانت می کنه و به صراحت به موضوع اذعان داره و پشیمون نیست و تکرار می کنه دیگه پایان زندگی زناشویی از طرف اون فرد قلمداد میشه وبه نظر من اصرار به ادامه چنین زندگی درست نیست. موفق باشید


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

من متاهل هستم نه خیانت دیدم ونه خیانت کردم


سلام عرض میکنم خدمت تمام اعضای سایت وادمین های محترم


من متاهل هستم نه خیانت دیدم ونه خیانت کردم ،اما دوست داشتم مطلبی روبااعضای سایت به اشتراک بذارم 

من واقعاناراحت میشم وقتی میبینم که بعضی از خانوما هیچ حرفی برای گفتن ندارن وفقط دارن بابه نمایش گذاشتن اندام شون درشبکه های مجازی جلب توجه میکنن ودرضمن تعجب میکنم ازخانومایی که هیچ توجهی به ظاهرشون نمیکنن.ازنظرمن همممه ی خانوما زیباهستن ولی هرکسی باید بدونه که باچه استایلی وباچه رفتاری جذابترمیشه واینکه ورزش کنه ونذاره چربیهای اضافی اندامشوخراب کنن.

من خودم اصلا اپلیکیشن اینستاگرامو ندارم ولی هراز گاهی توی گوشی دوستان میبینم باورم نمیشه که یه زن چطور حاضرمیشه اون حالت های زننده روبه خودش بگیره وفیلم خودشو پخش کنه،برای پول؟برای مرد؟😏.حالا من به آبرو وشرعیات وحلال وحرومش کارندارم اما اینکه چطور غرورش اجازه میده که خودشو دراون حدپایین بکشه واقعا تعجب آوره.بااین رویه دارید دنیارو جای سخت تری برای خودتون و دختر و خواهراتون میکنید.چون مسلما دست بالای دست بسیاره.

من خودم بدون هیچ عملی همه ی مشخصه های زیبایی رو دارم وبه ظاهرم اهمیت میدم اما عقیده دارم همه چیز درحدتعادلش خوبه آدم باید حرفی برای گفتن داشته باشه وگرنه زیبایی که به یه فوت بنده.

وخواهشم از دخترهاوپسرهای مجرد اینه که قبل از نامزدی وازدواج حتماازطریق همین کانال های تلگرامی که هزینه ای هم نداره آموزش همسرداری ببینن وبعد ازدواج کنن.

خانومها وآقایونی که خیانت میبینن هم از نظر من باید بتونن تصمیم بگیرن، اگه قراره به زندگی ادامه بدن پس طوری ادامه بدن که هم خودشون وهم بچه هاشون وهم خداشون راضی باشه اگه هم میخوان جدابشن بازبایدباامیدوتلاش وسلامت روحی جدابشن مهم تصمیم گرفتنه واینکه اگه خانوما سعی کنن یه سهم مالی از زندگیشون داشته باشن بعدازچندسال زندگی وقتی خیانت ببینندکمترسرخورده میشن زندگی توی برزخ سخته واینکه اگه هرروز خودخوری کنن وفکروخیال دیگه از خودشناسی غافل میشن.پس اول خودشناسی وتآمل کنید بعد تصمیم بگیرید.اگه بدنبال خودشناسی باشید خیلی از مسایل براتون کم اهمیت جلوه میکنه.


الهی همیشه حال دلتون خوب باشه☘️


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

داستان دوستی و ازدواج علی و مرجان 

قسمت چهاردهم 


هیچ کسم نفهمید و همه چی خوب پیشرفت ، روز دوم ، سوم عید بود که علی گفت خانوادگی دارن میرن شمال ، من انقدر به علی وابسته شده بودم که نشستم به گریه کردن که چجوری من یه هفته نبینمت !! اخه واقعاً بی اغراق ما هر روز یه ربع هم که میشد همو میدیدیم ، خیلی واسم سخت بود که علی یه هفته میره و نمیبینمش ! ولی دیگه چاره ای نبود ، علی رفت و برگشت و عید تموم شد ، سیزده بدر بود ما با دوستای خانوادگیمون رفته بودیم بیرون ، اون روز دیگه اصلاً راه نداشت که من باهاشون نرم ، به زور و دل ناراضی رفتم و رسیدیم به یه پارک که سیزدمونو به درکنیم ، من انقدر تو دلم دعا میکردم یه چیزی بشه زود برگردیم که بتونیم با شمیم بریم پیش علی و بعد چند روز ببینمش و باهم باشیم که تو اوج ناباوری و افتاب هوا یهو ابر شد و طوفان و بارون ، منم خوشحاااال تند تند وسایل رو جمع میکردم که برگردیم خونه ، نزدیکای عصر بود که برگشتیمو علی با دوستش اومد دنبال ما و ما هم به بهانه اینکه بارون حالمونو گرفته داریم میریم بیرون یه دوری بزنیم پیچیدیمو اومدیم بیرون، چهارتایی رفتیم پارک و کلی خوش گذشت البته من جز علی چیز دیگه ای نمیدیدمو دلم نمیخواست اصلاً زمان بگذره ولی خب گذشت و ما مجبور شدیم برگردیم خونه ، روزامون همینجوری خوش و خرم میگذشت کل تابستونم همونجوری با هر روز دیدن هم گذروندیم و خیلی وقتا با همون دوستای من که گفتم یاشار اینا میرفتیم بیرون و مهمونی و دور همی خیلی وقتا دو تایی تنها ، خیلی وقتا هم با شمیم و دوستای علی میگذروندیم ، علی یه دوستی داره به اسم دانیال که از اول دوستب ما تا الان با ما بود، خونه دانیال اینا تو یه شهرک بود که امنیت داشت (اون موقع تو خیابونا پر شده بود از گشتهای ماشین شخصی که به دختر و پسرا گیر میدادن ، ما وقتی میرفتیم اونجا خیالمون از این نظر دیگه راحت بود)و خود دانیال هم مثل برادر منه و لطفی تو این سالها نبوده که دریغ کنه از ما 🥰منو علی خیلی روزا میرفتیم تو شهرک دانیال اینا و دانی برامون چایی یا نسکافه میوورد میشستیم دور هم میخوردیم و حرف میزدیم ، خیلی روزای خوبی بود واقعاً از یاد اوریشون لذت میبرم 🥰

مهر شد و کلاسا و دانشگاه شروع شد ، علی اوایل دوستیمون هم درس میخوند ، هم دانشگاه میرفت ولی قبل عید ترم اخرشو گذروند و اردیبهشت کنکور داده بود برای کارشناسی، منم اون موقع کاردانی، پرند میرفتم ، اون روزا خیلی استرس داشتم علی شهر دیگه قبول نشه ، اخه بهم گفته بود انتخاب اولشو شهریار زده و دوم به بعد شهرای نزدیک ، خیلی برام سخت بود ازش دور شم ، یه روز تو دانشگاه بودم قشنگ یادمه یه محوطه گِرد تو حیاط دانشگاه بود که دورش نیمکت و بوفه و اینا بود ، علی زنگ زد با یه صدای ناراحت گفت مرجااان ! جواب کنکور اومده ! دیدی ؟؟ از لحن صداش دلم ریخت گفتم حتماً جای دور قبول شده که ناراحته !! گفتم نه ندیدم ولی معلومه یا قبول نشدی یا دوره !! بعدم اصن امون ندادم بقیه حرفشو بزنه و تند تند شروع کردم تحدید که اگه بری باهات بهم میزنمو دوست ندارم بری و ... ساکت که شدم علی گفت عزیزم من و دانیال باهم گرگان قبول شدیم و قراره بریم خونه بگیریم سه روز در هفته بریم و بیایم !! من اینارو میشنیدم همون وسطط میدون گاهس که خشکم زده بود و گریم گرفته بود !! هیچ جوره نمیتونستم بپذیرم علی بره و سه ، چهار روز نباشه !! نمیدونم چند دقیقه بود که ساکت بودمو با خودم داشتم فکر میکردم ولی یهو صدای علی رو شنیدم که هی میگفت مرجااان ؟ شوخی کردمم !! الوووو ؟؟ ادامه دارد..



  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

شوهرم هنوز بچه است و به بلوغ عقلی نرسیده


سلام،خانمی ۲۷ ساله و با همسرم همسن هستیم،هر دو ۱۸ساله بودیم که ازدواج کردیم،همسرم خیلی نپخته و بچه بودچون پسرها دیرتر به بلوغ عقلی میرسن،دعوا و بگومگو هم داشتیم واینکه من هم بیش از حد مسئولیت همه چیز رو قبول کردم وبراش همسر مادر بودم یعنی بیشتر نقش مادرش رو داشتم تا همسر و این اشتباه من بود واون هم اصلا مسئولیت پذیر نبود و حتی مخارجمون رو پدرش میداد. تا اینکه وقتی پسرم ۴ ماهه بود متوجه خیانتش شدم که درحد پیام بوده ظاهرا که زود متوجه شدم و بخشیدمش،ما بازم مشاوره نرفتیم و همون رفتارا ادامه داشت،تا اینکه اینبار بعد ۴ سال متوجه اعتیاد و خیانت دوباره شدم،بازم به هیچکس هیچی نگفتم و خودم بردمش کلینیک ترک اعتیاد،اما نتونست ترک کنه ،گفتم برو کمپ،به همه میگم رفتی مسافرت،قبول نکرد وگفت با قرص و شربت ترک میکنم،در حالی که فقط من و خودشو گول میزد،نتونست ترک کنه تا بعد ۸ ماه وقتی فهمیدم بازم دروغ میگه وهنوز مصرف میکنه به پدرش گفتم،اونم بردش کمپ،منم دادخواست مهریه و طلاق دادم،اما وقتی مشاوره اجباری رفتیم فهمیدم منم یه جاهایی مقصر بودم و اینکه اگه زودتر از اینا من و شوهرم مشاوره میرفتیم چقدر خوب بود.بالاخره بعد کلی التماس از طرف اون و کلی شرط وشروط که گذاشتم بعد ۴ماه برگشتم سر زندگیم..

نتیجه اینکه مشاوره خیلی خوبه به خصوص قبل ازدواج و اینکه برای همسراتون مادری نکنید و غر نزنید

و اگه خیانتی بهتون شد یا دست بزن داشت،سکوت نکنید و با قانون جلوش وایسید،مردها از زن ضعیف خوششون نمیاد،حتی اگه واقعا نمیخواید طلاق بگیرید،بهش بفهمونید که قانونی وجود داره و شما هم حقی دارید،الان راضیم و هر دو تغییر کردیم و همسرم دیگه سراغ مواد نرفته خدا رو شکر

به امید روزی که همه حقیقت زندگی رو درک کنیم....

  • دکتر زناشویی