- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
- ۲۲:۱۱
😐
واقعا مادرای ایرانی باید این جمله بهشون هر روز یاداوری بشه که اگر پاتون رو از زندگی فرزندتون بعد از ازدواج بکشید بیرون و قصد حمایت کردن از پسرتون رو نداشته باشید بیشتر کمک میکنید
هیچ راهی نداره واقعا
باید خودتون و شوهرتون فرار کنید از پیش اون مادر😐
اینطور که من از مادرشوهرتون شخصیت نگران و حمایت کننده پسر و نصیحت کننده و...دیدم بنظرم شخصیتشsfj
Sfjها هم زیاد تغیر پسند و شنوا به انتقاد نیستن دست از حمایت کردن و نگران بودن هم برنمیدارن تو خانواده
خیالتون راحت😄
تنها راه فراره فرااااررر
- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
- ۲۲:۵۱
یسوال...یعنی شما بیست و دوسال خالتو و اخلاقشو نشناختی و گویا خودتم گفتی نمیتونستی به چشم همسر ببینی پسر خالتو...البته حق داری من پسر خاله هام به دید برادر های نداشتم هستن...ولی خب الان که علاقه ایجاد شده و پذیرفتیش ، سعی کن با رفتار خوب همسرتو بیشتر بخودت نزدیک کنی تا حامیت باشه و در مورد خالت یا بقول شما مادرش ، احترام به بزرگترو هیچ وقت فراموش نکن ...دیدم واقعا گاهی خیلی کار میکشن البته کمک کردن خوبه ولی با تدبیر خودت همه کارارو بدوش نگیر مثلا دختر خاله ای یا کس دیگه هم کمک دستت باشه... ببین حس میکنم زیادی مظلومی ، زیادی آروم بودن یا زیادی بلوا کردن خوب نیست...تعادل رو تو رفتارت رعایت کن طوریکه بهت احترام بذارن...نزدیکی زیاد خوب نیست ، اگه تونستین مستقل بشین بهتره نشدم خب سعی کن حریم خودتو حفظ کنی...در ضمن مشکلات بین خودتو همسرت بین خودتو همسرت حل کن پای مامان و خاله و اینا رو نکش وسط. ی نصیحت به فکر حرف این و اون نباش ، کار خودتو بکن ... این مدلی دخالت کمتر میشه و دیگرانم میفهمن چطور باهات برخورد کنن. و اینکه از قدیمم گفتن از محبت خار ها گل میشود...جواب بدی رو هیچ وقت با بدی نده به هر حال ی فرقی باید باشه!! سعی کن به مادر همسرت احترام بذاری چون همسرتو بهت داده، خالتم هست حتی سعی کن دوستش داشته باشی...تو ی قدم بردار . دخالت ها همیشه هست ، حرفایی که ناراحتت کنن مهم اینه انقدر سرگرم لذت بردن از زندگیت باشی که از ی گوش بشنوی از ی گوش بدی بیرون...کار خودتو بکن اگ پیشنهاد خوبی داشتن بپذیر نبود برای خودت بزرگش نکن.
- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
- ۲۳:۱۷
سلام.
چطور بعداً پسر خالتون رو به دید همسری پذیرفتین؟!!!!!!!! چه اتفاقی افتاد؟!
خانم شما 23 سالتونه و با عرض معذرت شما و ازدواج توی این سن....!
شما هنوز هم قدرت تصمیم گیری ندارید. شما فکرهاتون از الان شروع شده و حالا برین سر زندگی و معلوم نیست چه اتفاقاتی بیفته. بهتره کمی فکر میکردین قبل جواب دادن. وقتی شما شناختی نسبت به خاله خودتون ندارین، بعیده بتونین از پس اتفاقات زندگی بر بیاین.
نمیدونم چز اینکه شما شناختی به خالتون ندارین و حتی به پسر خالتون اون هم 23 سال، اونوقت ما چی بگیم!
بهتره با پدر و مادرتون در میان بذارین.
شب و روزتون خوش

- آدرس نظر
- دوشنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۹
- ۲۳:۲۴
سلام
تبریک میگم😊
بنظرم راه حل شما اینه که با همسرتون رابطه ی خوبی داشته باشید.اگه با همسرتون صمیمی بشید مشکلات مالیشو با شما درمیون میذاره نه مادرش.یا تو اختلافات شما و مادرش حق رو یه طرفه به مادرش نمیده.ضمن اینکه هرچقدر زن و شوهر بیشتر به هم احترام بذارن خانواده ها هم بیشتر حواسشونو جمع میکنن و هر حرفی نمیزنن.
کلاً من به این رسیدم که زن و شوهر با طرز رفتارشون با هم واسه بقیه مرز معین میکنن که تا کجا میتونن تو زندگی اون زوج دخالت کنن.رو رابطه ی خودتون و همسرتون بیشتر تمرکز کنید شاید مشکلتون حل شد.
البته باز متاهلا نظر بدن بهتره
درضمن شاید ناخواسته فشار مالی زیادی به همسرت آوردید که مادرش دلش سوخته و یه حرفی زده.منظورم اینه که خیلی به دل نگیرید.ولی درمورد اینکه انتظار داره همیشه آماده به خدمت باشی کاملاً حق داری😑
- آدرس نظر
- سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
- ۱۶:۰۶
** *** ** ******* ***** ** **** ****** **** *** * *** **** *** **** *** ***** ** *** ****** ***** ** ***** **** *** ** **** ****** ******** ** ** ** **** *** *** ******
**** ***** ****** ***** ******* *** ***** *** **** *** *** ** ****** ** **** *** ***** ***** **** * **** **** ****** * *** ***** ** *** ****** ** **** **** *** ** ***** *** *** ***** *** ** ** ******* **********
قبل از هر کاری باید تمام جوانب و زوایای اون داستان رو در نظر بگیریم. اینکه ایشون با اینکه روابط فامیلی دارند ولی کلا هیچ شناختی به پسر خاله و خاله خودشون ندارند، طبعاً نه تنها من بلکه شما هم هیچ کاری نمیتونین برای ایشون کنید الا صرف یه جمله که اونهم باید و نباید داره.
کسی که بعداً میتونه پسر خاله خودشون رو به عنوان همسر بپذیره، این قابلیت رو در خودشون دارن که بتونن نسبت به خاله خودشون هم بعدا کمی انعطاف پذیر بشن.
خاله ای که حرف از بدهی های پسرش میزنه هم نباید اجازه ازدواج به پسرش رو میداد. اول باید نگاهی به داشته های پسرش مینداخت و بعد می اومد جلو.
**** *** ***** این کارهای پیش پا افتاده؛ پایه ازدواج ها رو تشکیل میدن. وقتی شما وارد ذاستانی میشین، نباید دنبال راه و چاره باشینو باید دنبال این باشین که "داستان چرا به اینجا رسیده و ریشه مشکل کچا بود و بعد که فهمید، اونو مدیریت کنه نه اینکه آها این مادرش اینو بهم گفت، پس من باید کلا قطع ارتباط کنم. خیر، باید این روابط رو مدیریت کنه".
روز خوش
- آدرس نظر
- سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
- ۱۷:۲۸
با سلام
ببین خواهر گلم درسته هنوز سنت کمه و زود عقد کردی قبل از اینکه همدیگر رو خوب بشناسین و یه دوره نامزدی رو طولانی کنید به همین علت ها می گن . حالا هم که خودت از اول راضی نبودی . اما خب دیگه عقد رسمی کردین و الان باید به دنبال چاره باشی
به نظرم باید حوصله و صبر و تحملت رو ببری بالا یا اگه مادر شوهرت حرفی زد خوب جوابش رو همون لحظه بده اما محترمانه اما عاقلانه . سعی کن زیادم با هم ارتباط نداشته باشی و اگه کنارشی به هر بهانه ای برو و گوتاه کنارش باش یا اینکه گاهی فقط تاییدش کن و هیچ نگو
با این که حساس و زودرنج به نظر میای اما سعی کن نباشی چون خیلی برات سخت میشه
اصلا برات مهم نباشه بعضی از حرفا و زیاد به روی خودت نیار
با خاله ات باید راحت تر باشی که ....
توصیه میکنم خاله ات رو مثل مامانت بدون و زیاد از حرفاش ناراحت نباش شاید میخاد باهات درد و دل کنه و بعضی وقتا گوش شنوا باشی براش چون حتما پسرش رو دوست داره و تو رو میخاد در جریان زندگی پسرش و اتفاقاتی که براش میفته قرار بده
میدونم سخته اما هر چه سنت بالاتر بره و وارد زندگی بشی برات آسون و قابل حل میشه مسئله
بعضیا با غر زدن خودشون رو خالی میکنن
سعی کن خوشبین باشی به این قضایا و همه شون رو دوست داشته باشی و کسی رو دشمن خودت ندون چون اگه اینجوری بود مسلما تو رو به عنوان همسر پسرشون انتخاب نمیکردن یا مخالف بودن
آیا مادرشوهرتون از ازدواج شما با پسرش مخالفت کردن و مخالف بودن ؟؟؟ اگه اینجور باشه که دلیل رفتارش طبیعیه
- آدرس نظر
- سه شنبه ۳۰ اردیبهشت ۹۹
- ۲۳:۵۱
نگید امکان جدا زندگی کردن وجود نداره، همینطور که mohammad گفت دخالت های مادر شورتون ظاهرا تمومی نداره، راهکار شما اینه که جدا زندگی کنید و با کمال احترام روابط رو مدیریت کنید.
نگرانی بیشتر میتونه این باشه که شوهرتون آدم مستقلی نباشه و نتونه ضمن حفظ احترام مادرش جلوی دخالت ایشون رو بگیره.