.

ترک خودارضایی

.

.

ترک خودارضایی
نکات زناشویی

نکات زناشویی

نکات زناشویی برای همسران

نکات زناشویی

نکات زناشویی برای همسران

آموزش مسائل زناشویی و نکات پزشکی

آخرین نظرات
۳۱
ارديبهشت

اگر از لحاظ مالی مستقل باشی و شوهرت بهت خیانت کنه


سلام خدمت همه اعضای سایت

بنده یه خانم ۴۰ ساله شاغل و دارای یک فرزند هستم

مدتهاست پیام های این کانال می خونم متاسفانه اکثر پیام ها بر می گرده به کسایی که خیانت دیدن کاش افرادی که خیانت می کنن بیان و پیام بزارن و علت کارشونو بگن بدون اینکه از طرف بقیه اعضا قضاوت بشن مطمئنا هر کاری علتی داره و گفتن دلیل خیانت می تونه به بهبود شرایط خانوادگی بسیاری از افراد کمک کنه 

و دوم بیشتر طرف صحبتم با خانم هاست دوستان منم هم خانم هستم اگه خدانکرده همسرم خیانت کنه دچار شکست در زندگی زناشویی ام می شم و برام سخته ولی همه چی زندگیم از دست نمی دم چون نیاز اقتصادی به همسرم ندارم رسیدن به این مرحله راحت نیست باید کار کنی مدیریت اقتصادی داشته باشی ولی نهایتا به جایی می رسی وابستگی اقتصادی نداری وقتی نیازت به پیرامونت کمتر باشه آسیبی هم می بینی کمتر است بنابراین در عصر حاضر تلاش کنید منبع درآمد داشته باشید ضمنا تاهل یکسری قید و شرط هایی برای همه می اره ولی به نظر بنده ما مالک جسم و روان همسرمان نیستیم وقتی کسی خیانت می کنه و به صراحت به موضوع اذعان داره و پشیمون نیست و تکرار می کنه دیگه پایان زندگی زناشویی از طرف اون فرد قلمداد میشه وبه نظر من اصرار به ادامه چنین زندگی درست نیست. موفق باشید


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

من متاهل هستم نه خیانت دیدم ونه خیانت کردم


سلام عرض میکنم خدمت تمام اعضای سایت وادمین های محترم


من متاهل هستم نه خیانت دیدم ونه خیانت کردم ،اما دوست داشتم مطلبی روبااعضای سایت به اشتراک بذارم 

من واقعاناراحت میشم وقتی میبینم که بعضی از خانوما هیچ حرفی برای گفتن ندارن وفقط دارن بابه نمایش گذاشتن اندام شون درشبکه های مجازی جلب توجه میکنن ودرضمن تعجب میکنم ازخانومایی که هیچ توجهی به ظاهرشون نمیکنن.ازنظرمن همممه ی خانوما زیباهستن ولی هرکسی باید بدونه که باچه استایلی وباچه رفتاری جذابترمیشه واینکه ورزش کنه ونذاره چربیهای اضافی اندامشوخراب کنن.

من خودم اصلا اپلیکیشن اینستاگرامو ندارم ولی هراز گاهی توی گوشی دوستان میبینم باورم نمیشه که یه زن چطور حاضرمیشه اون حالت های زننده روبه خودش بگیره وفیلم خودشو پخش کنه،برای پول؟برای مرد؟😏.حالا من به آبرو وشرعیات وحلال وحرومش کارندارم اما اینکه چطور غرورش اجازه میده که خودشو دراون حدپایین بکشه واقعا تعجب آوره.بااین رویه دارید دنیارو جای سخت تری برای خودتون و دختر و خواهراتون میکنید.چون مسلما دست بالای دست بسیاره.

من خودم بدون هیچ عملی همه ی مشخصه های زیبایی رو دارم وبه ظاهرم اهمیت میدم اما عقیده دارم همه چیز درحدتعادلش خوبه آدم باید حرفی برای گفتن داشته باشه وگرنه زیبایی که به یه فوت بنده.

وخواهشم از دخترهاوپسرهای مجرد اینه که قبل از نامزدی وازدواج حتماازطریق همین کانال های تلگرامی که هزینه ای هم نداره آموزش همسرداری ببینن وبعد ازدواج کنن.

خانومها وآقایونی که خیانت میبینن هم از نظر من باید بتونن تصمیم بگیرن، اگه قراره به زندگی ادامه بدن پس طوری ادامه بدن که هم خودشون وهم بچه هاشون وهم خداشون راضی باشه اگه هم میخوان جدابشن بازبایدباامیدوتلاش وسلامت روحی جدابشن مهم تصمیم گرفتنه واینکه اگه خانوما سعی کنن یه سهم مالی از زندگیشون داشته باشن بعدازچندسال زندگی وقتی خیانت ببینندکمترسرخورده میشن زندگی توی برزخ سخته واینکه اگه هرروز خودخوری کنن وفکروخیال دیگه از خودشناسی غافل میشن.پس اول خودشناسی وتآمل کنید بعد تصمیم بگیرید.اگه بدنبال خودشناسی باشید خیلی از مسایل براتون کم اهمیت جلوه میکنه.


الهی همیشه حال دلتون خوب باشه☘️


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

داستان دوستی و ازدواج علی و مرجان 

قسمت چهاردهم 


هیچ کسم نفهمید و همه چی خوب پیشرفت ، روز دوم ، سوم عید بود که علی گفت خانوادگی دارن میرن شمال ، من انقدر به علی وابسته شده بودم که نشستم به گریه کردن که چجوری من یه هفته نبینمت !! اخه واقعاً بی اغراق ما هر روز یه ربع هم که میشد همو میدیدیم ، خیلی واسم سخت بود که علی یه هفته میره و نمیبینمش ! ولی دیگه چاره ای نبود ، علی رفت و برگشت و عید تموم شد ، سیزده بدر بود ما با دوستای خانوادگیمون رفته بودیم بیرون ، اون روز دیگه اصلاً راه نداشت که من باهاشون نرم ، به زور و دل ناراضی رفتم و رسیدیم به یه پارک که سیزدمونو به درکنیم ، من انقدر تو دلم دعا میکردم یه چیزی بشه زود برگردیم که بتونیم با شمیم بریم پیش علی و بعد چند روز ببینمش و باهم باشیم که تو اوج ناباوری و افتاب هوا یهو ابر شد و طوفان و بارون ، منم خوشحاااال تند تند وسایل رو جمع میکردم که برگردیم خونه ، نزدیکای عصر بود که برگشتیمو علی با دوستش اومد دنبال ما و ما هم به بهانه اینکه بارون حالمونو گرفته داریم میریم بیرون یه دوری بزنیم پیچیدیمو اومدیم بیرون، چهارتایی رفتیم پارک و کلی خوش گذشت البته من جز علی چیز دیگه ای نمیدیدمو دلم نمیخواست اصلاً زمان بگذره ولی خب گذشت و ما مجبور شدیم برگردیم خونه ، روزامون همینجوری خوش و خرم میگذشت کل تابستونم همونجوری با هر روز دیدن هم گذروندیم و خیلی وقتا با همون دوستای من که گفتم یاشار اینا میرفتیم بیرون و مهمونی و دور همی خیلی وقتا دو تایی تنها ، خیلی وقتا هم با شمیم و دوستای علی میگذروندیم ، علی یه دوستی داره به اسم دانیال که از اول دوستب ما تا الان با ما بود، خونه دانیال اینا تو یه شهرک بود که امنیت داشت (اون موقع تو خیابونا پر شده بود از گشتهای ماشین شخصی که به دختر و پسرا گیر میدادن ، ما وقتی میرفتیم اونجا خیالمون از این نظر دیگه راحت بود)و خود دانیال هم مثل برادر منه و لطفی تو این سالها نبوده که دریغ کنه از ما 🥰منو علی خیلی روزا میرفتیم تو شهرک دانیال اینا و دانی برامون چایی یا نسکافه میوورد میشستیم دور هم میخوردیم و حرف میزدیم ، خیلی روزای خوبی بود واقعاً از یاد اوریشون لذت میبرم 🥰

مهر شد و کلاسا و دانشگاه شروع شد ، علی اوایل دوستیمون هم درس میخوند ، هم دانشگاه میرفت ولی قبل عید ترم اخرشو گذروند و اردیبهشت کنکور داده بود برای کارشناسی، منم اون موقع کاردانی، پرند میرفتم ، اون روزا خیلی استرس داشتم علی شهر دیگه قبول نشه ، اخه بهم گفته بود انتخاب اولشو شهریار زده و دوم به بعد شهرای نزدیک ، خیلی برام سخت بود ازش دور شم ، یه روز تو دانشگاه بودم قشنگ یادمه یه محوطه گِرد تو حیاط دانشگاه بود که دورش نیمکت و بوفه و اینا بود ، علی زنگ زد با یه صدای ناراحت گفت مرجااان ! جواب کنکور اومده ! دیدی ؟؟ از لحن صداش دلم ریخت گفتم حتماً جای دور قبول شده که ناراحته !! گفتم نه ندیدم ولی معلومه یا قبول نشدی یا دوره !! بعدم اصن امون ندادم بقیه حرفشو بزنه و تند تند شروع کردم تحدید که اگه بری باهات بهم میزنمو دوست ندارم بری و ... ساکت که شدم علی گفت عزیزم من و دانیال باهم گرگان قبول شدیم و قراره بریم خونه بگیریم سه روز در هفته بریم و بیایم !! من اینارو میشنیدم همون وسطط میدون گاهس که خشکم زده بود و گریم گرفته بود !! هیچ جوره نمیتونستم بپذیرم علی بره و سه ، چهار روز نباشه !! نمیدونم چند دقیقه بود که ساکت بودمو با خودم داشتم فکر میکردم ولی یهو صدای علی رو شنیدم که هی میگفت مرجااان ؟ شوخی کردمم !! الوووو ؟؟ ادامه دارد..



  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

شوهرم هنوز بچه است و به بلوغ عقلی نرسیده


سلام،خانمی ۲۷ ساله و با همسرم همسن هستیم،هر دو ۱۸ساله بودیم که ازدواج کردیم،همسرم خیلی نپخته و بچه بودچون پسرها دیرتر به بلوغ عقلی میرسن،دعوا و بگومگو هم داشتیم واینکه من هم بیش از حد مسئولیت همه چیز رو قبول کردم وبراش همسر مادر بودم یعنی بیشتر نقش مادرش رو داشتم تا همسر و این اشتباه من بود واون هم اصلا مسئولیت پذیر نبود و حتی مخارجمون رو پدرش میداد. تا اینکه وقتی پسرم ۴ ماهه بود متوجه خیانتش شدم که درحد پیام بوده ظاهرا که زود متوجه شدم و بخشیدمش،ما بازم مشاوره نرفتیم و همون رفتارا ادامه داشت،تا اینکه اینبار بعد ۴ سال متوجه اعتیاد و خیانت دوباره شدم،بازم به هیچکس هیچی نگفتم و خودم بردمش کلینیک ترک اعتیاد،اما نتونست ترک کنه ،گفتم برو کمپ،به همه میگم رفتی مسافرت،قبول نکرد وگفت با قرص و شربت ترک میکنم،در حالی که فقط من و خودشو گول میزد،نتونست ترک کنه تا بعد ۸ ماه وقتی فهمیدم بازم دروغ میگه وهنوز مصرف میکنه به پدرش گفتم،اونم بردش کمپ،منم دادخواست مهریه و طلاق دادم،اما وقتی مشاوره اجباری رفتیم فهمیدم منم یه جاهایی مقصر بودم و اینکه اگه زودتر از اینا من و شوهرم مشاوره میرفتیم چقدر خوب بود.بالاخره بعد کلی التماس از طرف اون و کلی شرط وشروط که گذاشتم بعد ۴ماه برگشتم سر زندگیم..

نتیجه اینکه مشاوره خیلی خوبه به خصوص قبل ازدواج و اینکه برای همسراتون مادری نکنید و غر نزنید

و اگه خیانتی بهتون شد یا دست بزن داشت،سکوت نکنید و با قانون جلوش وایسید،مردها از زن ضعیف خوششون نمیاد،حتی اگه واقعا نمیخواید طلاق بگیرید،بهش بفهمونید که قانونی وجود داره و شما هم حقی دارید،الان راضیم و هر دو تغییر کردیم و همسرم دیگه سراغ مواد نرفته خدا رو شکر

به امید روزی که همه حقیقت زندگی رو درک کنیم....

  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

متوجه شدم که شوهرم بهم خیانت کرده


سلام منم خیانت دیدم الانم میدونم خیانت میکنه ،

بنظرم باید اعتماد بنفسمونو بالارببریم خودمونو دست کم نگیریم

خلاصه ب رسیدن هم هست حالا ارایش کوچیک شده تغییر رنگ مو یا لباسای تو خونه طرز حرف زدن و شاداب بودن بزارین فکر کنن هیچ عیب و نقصی نداریم

بخدا منم افسرده بودم اصلاااا نمیرسیدم ب خودم همیشه تو خودم بودم

ولی تصمیم گرفتم دنیارو ب خودم جهنم نکنم ی خورده خودمو تغییر بدم محبت تاثیر داره

فاصله گرفتن کارو بدتر میکنه ولی مطمعنم ی روزی این راه کارا جواب میده

اگ همسرمونو ول کنیم ب حال خودش هم بودنمون کم رنگ میشه هم باشیم نباشیم

براش فرقی نمیکنه پس باید امیدوار ب زندگی بود تو کل بخدا کنیم منم خیلی سختی کشیدم

با کاراش و رفتاراش چن بارررر قعر و دعوا و شکایت برا بچه کوتاه اومدم پس اگ قرار تو زندگی

همچین ادمایی باشیم پس باید ب خودمو وابسته ش کنیم خانوما مردا از زنای ضعیف بیزارن

بنظرم هر چی سیاست زنانه داشته باشیم براشون جذابتره نه غمگین و افسرده اخه چقدر زندگی میکنیم

هر روزمونو با یاد با کی بوده پیشه کی خابیده؟؟ خراب کنیم پس یه یارعلی بگین خودتونو برای ی

زندگی ک لیاقتمونو بسازیم انشالا یکی تو کانالل بگه اینکارارو کرده و جواب گرفته


  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

شوهرم چشم چران هست ، چیکار کنم؟


#تجارب_همسرانه 


✅راهکار رفتار با همسر چشم چران❓


سلام خسته نباشید فکر میکنم شما تو یه کانال گفته بودید تجربه هاتون راجب همسر چشم چران ب اشتراک بزارید .


من ۲۵ سالمه . پنج سال پیش عقد کردم . دو سال و نیمه که عروسی کردیم .من از ابتدای نامزدی متوجه شدم همسرم هیزه.  چون تجربه کافی نداشتم هربار با توپ و تشر بهش تذکر میدادم . اما بازهم به کارش ادامه میداد . حتی چند بار توی خیابون دعوای بدی کردیم.  همسرم حتی به زنهایی که خیلی زشت بودن فقط حجاب مناسب نداشتن نگاه میکرد.  بعد از ازدواج هم رفتارش ادامه داشت اما کمی بهتر شده بود . الان هم وقتی با همیم متوجه میشم زیر چشمی دید میزنه اما دیگه چیزی ب روش نمیارم یا یه تذکر کوچیک میدم که بفهمه حواسم بهش هست. اما در کل قبول کردم که چشم چرونی توی ذاتشه و هر خرابی را میتوان درست کرد بجز ذات خراب. من بعد از پنج سال فقط تونستم کاری کنم وقتی پیش منه کمی رعایت کنه . اما مگه من همیشه کنارشم؟؟؟ پس ارزش نداره دائم ذهنم درگیر این موضوع کنم.

ضمنا اینو هم اضافه کنم اوایل این مساله انقد اعتماد ب نفس منو پایین آورد که من جراحی های زیادی روی خودم انجام دادم .حتی من مشکل پای پرانتزی داشتم.  وقتی میدیم همسرم به کسایی ک شلوار جذب یا ساپورت میپوشن نگاه میکنه رفتم و جراحی استئوتومی انجام دادم یکسال نتونستم راه برم ولی در عوض الان منم میتونم شلوار جذب ک همسرم محو تماشاش تو تن دیگران میشد بپوشم



  • دکتر زناشویی
۳۱
ارديبهشت

بعد از 15 سال بهم خیانت کرد

خیانت مرد به زن بعد از 15 سال

شوهرم بعد از 15 سال بهم خیانت کرد


با سلام به تمام شما عزیزان من زنی ۴۲ ساله و  همسرم ۴۹ ساله دو پسر ۱۷ ساله دارم من نیز مانند

شما خیانت دیدم ۱۸ سال است که ازدواج کردم بعد از ۱۵ سال فهمیدم که چگونه آدمی است من ۱۵ سال

با مادرشوهرم در یک خانه زندگی کردم و در یک اتاق شش متری چه سختی هایی که کشیده ام دراین ۳ سال دیگر

خسته شدم کارم شده گریه و ناله به خدا ما زنها گناهی نکرده ایم اینکه ما از زندگی نبود شوهر من در این دو

سه سال همیشه در تلگرام با زن ها ارتباط داشت و من همیشه می فهمیدم این کار خدا بود چون حس ششم

من قویست و انکار میکرد من خیلی سختی کشیدم چون دلگرم زندگیم بودم چه چیزها که ندیدم  باخود عهد کردم

که دیگر بار آخرم باشد  از زندگیش بیرون بروم داغون شدم هفته پیش شمارهای دیدم تو گوشیش که به اسم

میلاد ذخیره شده بود البته دو سه ماهه که این شماره تو گوشیش بود یه پیامک خالی اومد دیدم خانم دو

تا پیام فرستاده بود البته من تو پیامهای مسدود شده پیدا کردم  که نمی تونستم باهات تماس بگیرم شارژ نداشتم

و حال شوهرم رو پرسیده بود به روح باباش قسم خورده بود که نمی تونست جواب بده من این موضوع را با شوهرم

محبت مطرح کردم ولی شوهرم اینًکار می کرد تا اینکه با خانم تماس گرفتم ولی گوشی رو بر نداشت اس ام اس

دادم بهش مجبور شد جوابمو بده و فهمیدم که واقعا یه خانومه و بعد از کلی دعوا شوهرم گفت که می خواست 

باهاش ازدواج کنه البته گردن نمیگرفت خانمه دیروز تولد بچه هام بود نمی خواستم درباری بشه ولی خوب که

نمیشه و باید شد لباسمو جمع کردم که برم ولی شوهرم نزاشت برم من نمیدونم مردهامی خوان چیکار کنن

همون اولی را داشته باشند هم برن دنبال زن دیگه نمی دونم خداوند از خلقت این مردان چه منظوری داشته

که فقط به ما زنها خیانت کنند عذابمون بدن من دیگه بریدم خسته شدم دیروز واقعا میخواستم برم گریه کردم

خجالت نمیکشه به من میگه می خوای  بچه هابدبخت بشن چطور وقتی مردی ازدواج میکنه زن دوم میگیره 

بدبخت نمیشن ولی اولین حرکت پا کنه اونوقت بدبخت میشن  من دیگه خسته شدم روزی هزار بار آرزوی مرگ

می کنم شبا میخوابم صبح میشه میگم خدا چرا بازم روز از نو نمیدونم چیکار کنم قول داده که با اون دیگه حرف نزنه

ولی من باور نمیکنم تو زندگی وقتی اعتماد از بین بره برای همیشه میره دیگه اشکی فکر نکنم وجود داشته باشه

خوش به حال اونایی که واقعاً با یه مرد واقعی زندگی می کنن نمیدونم   این مردا چرا باید به ما این همه ظلم کنند

مگه ما چی کم داریم از زندگی کم داریم من زشت نیستم وخودش میگه تو خیلی خوبی مانند فرشته ای اما چرا

واینکه همه تو فامیل میگن خوش به حالت  شوهرت خوبه  کارم شده گریه  میخواستم بدونم شاید اقایون بهتر

میدونن ایا امیدی به زندگی با شوهرم هست یا برم از زندگیش خانومها شما هم اگه کمکم کنین ممنو ن میشم

با ارزوی اینکه هیچ چشمی گریان نشود وهمه خوشبخت باشین با تشکر از ادمین  عزیز



  • دکتر زناشویی
۳۰
ارديبهشت

شوهرم فقط حرف خودش رو قبول داره

#سوال۱


سلام من 23سالمه 6ساله ازدواج کردم ولی بین خودم و شوهرم خیلی فاصله هست اون فقط حرف خودش رو قبول داره وهیچوقت حاضر نیست بیاد طرف من.حتی طوری شده که الان سه ساله جدا از هم میخوابیم واینکه غیر منطقی رفتار میکنه خیلی تلاش میکنم که این فاصله رو از بین ببرم ولی شوهرم دوس داره بینمون فاصله باشه.لطفا راهنماییم کنید

من هم زیاد بلد نیستم عشوه و ناز بیام براش حتی نمیدونم چطور حرف بزنم و رفتار کنم که حرفام و کارام روش تاثیر بذاره.من جاری هامو میبینم چطور شوهراشون به حرفشونه و بهشون گوش میدن من نمیدونم چطور رفتار کنم واقعا عصبی شدم طوری که رفتارم با بچه هام هم سرد شده.خواهشا راهنماییم کنید.



جواب دوستان عزیز به این سوال 


🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹

به نظر من شما باید کاری کنی که تو چشمش باشی مثلاً به خودت خیلی برسی از نظر جنسی نظرش رو جلب کنی طوری باشی که اون دوست داره فقط با محبت خارها گل میشود اونقدر بهش محبت کن که فقط در کنار تو باشه 

دعای ناد علی در شب جمعه چهارده مرتبه بسیار موثره سوره مومنون رو بخوون توی غذای گرم فوت کن بخوره از خدا بخواه دعا کن خیلی دعا کن تامشکلت حل بشه

اگه فکرمیکنی کسی هست که سحر جادوش کرده سوره جن رو هرروز بخوون ودعای دفع سحر در مفاتیح هست

🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶

به نظرمن این دوستمون باید از خودش شروع کنه ..سعی کن خودتو شاد نگه داری ..آهنگای شاد گوش بده ..لباسای خوشگل ..رنگای شاد ...به خودت برس ...برای خودت وقت بزار ...کارایی انجام بده که حالتو خوب کنه ....به خوبیای شوهرت فک کن ..‌نقطه ضعفاشو نبین ...همه ضعف دارن ..گله بی خار خداست ...

🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹

سلام

ممنون از کانال خوبتون.درجواب خانمی که گفتن شوهرشون میخوادکه بینشون فاصله باشه

خواستم بگم شما خودت یکم لازم هست که اعتمادبه نفست رو بالاببری و کمتر به این فکرکنی که شوهرت چجوری خوشحال میشه و ازچی ناراحت و....

وقتی اعتمادبه نفس بالایی داشته باشی,وقتی خودت روبا ارزش بدونی دیگه منتظر این نیستی که همسرت تورومیخواد یانه,ناخود آگاه وادارش میکنی که شما رو بخواد وبیادسمتت

به نظرمن کارایی که دوست داری انجام بده برای خودت.توخونه اول به سرو وضع خودت برس آرایش کن,موهاتو یه مدل خوشگل ببند وبباف,آهنگ بذار برای خودت وحتی برقص.آشپزی میکنی سعی کن بایکم تزیین زیباش کنی.خلاصه بگم یه جوری باش که شوهرت وقتی میبینه شمارو تحریک بشه بیادسمتت.لازمه که عشوه وناز رو باخودت تمرین کنی ویادبگیری

و درمورد بی منطقی وحرف خودش,بایکم سیاست حل میشه,وقتی نظرش روگفت مستقیم مخالفت نکن

فقط آرامش داشته باش و نظرخودت روبگو,تهش هم بگو ولی هرچی تو باهاش موافق باشی منم همونوقبول دارم.بعدازیه مدت تغییر رو خواهی دید

ببخشید طولانی شد

با آرزوی خوشبختی برای همه ی دوستان


جواب دوستان به این سوال 


اولا ریشۀ مشکل همسرتون رو پیدا کنید که چرا مرد حاضر به همبستری با همسرش نمیشه؟ آیا به خاطر بداخلاقی زن هست که مرد داره اونو مجازات میکنه چون برخی از مردها عادت دارند از رابطۀ جنسی به عنوان اهرمِ فشار استفاده کنند یعنی وقتی مرد چیزی به همسرش میگه و او به حرفش توجه نمیکنه برای مجازات کردن و به زانو درآوردن همسرش راه قهر و جدا خوابیدن رو انتخاب میکنه لذا فورا رختخوابش رو برمیداره و میره در آشپزخانه و یا پشت بام میخوابه و یا ... اگه تمکین نکردن شوهرتون به خاطر این مسائل هست سعی کنید با اطاعت از شوهرتون ریشه اختلاف و درگیری رو از زندگی تون دور کنید برخی خانمها میگن حاج آقا شوهرم داره حرف زور میزنه و من نمیخوام زیر حرف زور برم باید عرض کنم راه مقابله با مرد زورگو، ایستادن در برابر او نیست چون در این صورت آرامش زندگی تون از دست میره بلکه همانطور که بارها گفتم اگه میخواهید شوهرتون رو رام و تسلیم خودتون کنید راهش بله قربان گفتن هست یعنی اگه مرد چیزی بگه و زن در جوابش بگه بله آقای من، چشم هر چه شما بگید مطمئن باشه که مرد آرام میشه و میگه عزیزم نظر شما چیه

🔻 به عبارت دیگر  ریشه مشکلات زناشویی و فاصله گرفتن زن و مرد از همدیگه تلنبار شدن اختلافات و ایجاد کدورت ها هست که با لجاجت کردن و گذشت نکردن کم کم آن عشق و محبت اولیه به نفرت و کینه تبدیل میشه (قطعا هر زن و مردی که امروز از همدیگه فاصله میگیرند در گذشته ای نه چندان دور برای ازدواج و در آغوش گرفتن همدیگه لحظه شماری میکردن حالا جا داره از خودشون بپرسند که چکار کرده اند که آن عشق آتشین به این نفرت تبدیل شده؟)

🔻 اما اگه مشکل شوهرتون  ضعف جنسی هست اونو با داروهای تقویت جنسی درمان کنید و همچنین با آراستگی ظاهر و دلبری برای شوهرتون و پوشیدن لباسهای محرک و اندامی و ... نیروی جنسی او رو تحریک کنید.

  🔻 اگر هیچ یک از اینها موثر واقع نشد یعنی زن مشکل بداخلاقی نداره و یا مرد مشکل ضعف جنسی نداره بلکه مرد قصد اذیت و آزار همسرش رو داره همانطور که به آن آقای محترم گفتم  تا میتونید صبوری کنید و با همسرتون مدارا  کنید ولی اگر شوهرتون به هیچ عنوان حاضر به همکاری با شما نیست و شما از طرف غریزۀ جنسی در رنج و عذاب هستید میتونید از طریق قانونی اقدام کنید که حاکم اسلامی در این مورد مرد را مجبور به تامین نیازهای همسرش میکنه و اگه مرد سرپیچی کنه اونو مجبور به طلاق میکنه تا زن بتونه از طریق شرعی (یعنی ازدواج دائم یا موقت) نیاز جنسی خود رو برطرف کنه. 

🔻 در روایتی «صفوان‏بن یحیى از حضرت رضا علیه‏السلام در مورد مردى سؤال کرد که داراى همسر جوانى است و همبسترى او را یک ماه یا یک سال ترک مى‏کند و به او نزدیک نمى‏شود. البته نه براى اینکه او را آزار رساند، بلکه به دلیل آنکه مصیبتى دیده‏اند. آیا در این عمل گناهکار است؟ فرمود: اگر چهار ماه او را ترک کرده باشد نه. پس از آن اگر ترک کند، گناهکار خواهد بود، مگر اینکه با اذن و رضایت زوجه‏اش باشد.

بر اساس این روایت اگر مرد بیش از چهار ماه از نزدیکى با زنش خوددارى کند گناهکار خواهد بود؛ مگر اینکه زنش راضى باشد، البته این روایت حداکثر زمان مجاز ترک جماع را براى شوهرى که چنین عذرى دارد بیان مى‏کند، والّا جایز بودن ترک جماع تا چهار ماه، شامل کسى که عذر ندارد و مى‏خواهد به زن ضرر برساند، نمى‏شود.

🔸 ابوبصیر گوید: از امام صادق علیه السلام سئوال کردم درباره زنی که شوهرش دچار ناتوانی جنسی شده و قادر به نزدیکی کردن نیست، ایا از او جدا بشود؟‌امام علیه السلام فرمود: بله، اگر زن بخواهد. 

ابن مسکان در حدیث دیگری از قول امام علیه السلام گفته: یک سال منتظر بماند، پس اگر شوهر توانست با او نزدیکی کند که هیچ وگرنه می‌تواند از او جدا شود و اگر دوست دارد که با شوهرش بماند، پس بماند.

🔸 امام صادق علیه السلام فرمود: « ایلاء به معنای این است که مرد برای زنش قسم بخورد که با او نزدیکی نکند. پس زن اگر به نزدیکی نکردن مرد صبر کرد که صبر کرد و اگر دعوای خود را پیش امام ببرند، امام تاچهار ماه مهلت می‌دهد. بعد از آن،  امام  به او امر می‌کند، یا مرد با همسر خود آمیزش جنسی ‌کند و یا  او را را طلاق دهد».

جواب دوستان به این سوال 

🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹

این خانم میدونه عشوه بلد نیست و بلد نیست صحبت کنه و چطور رفتار کنه 

وقتی ایرادات خودش رو میدونه باید تمرین کنه بهتر یاد بگیره یا حسادت نداشته باشه مردها دوس دارن خانمشون بچه باشه یعنی شوخ طبع و بانمک باشه 

نیش زبان  و حسودی نداشته باشند واهل مقایسه کردن نباشند

یه خانم ۲۳ساله درسته یه مادر هستند ولی نوجوان هستند برای شوهرشون باید ذوق و شوق ایجاد کنند تا شوهرش بیادبسمتشون

🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶

 دوست عزیزم بهت پیشنهاد میکنم تا میتونی به خودت برس ؛ نه اینکه بخوای به پروتز و عمل و ... رو بیاری ؛ آرایش زیاد از حد نکن اما به نظافتت و مرتب بودن خودت و خونه برس ؛  عطر خوشبویی ک همسرت علاقه داره رو استفاده کن ؛ فضای خونه رو شاد کن و سعی کن تغییری در دکوراسیون خونه ایجاد کنی که خونت از یک نواختی در بیاد ؛ احترام به همسرت فراموش نشه هر چییییی احترام بزاری همونقدر احترام دریافت میکنی ؛ شاید این روش یه مدتی سختت باشه اما مطمعن باش بعد یه مدت همسرت هم در مقابل به تو احترام خواهد گذاشت و جذب تو میشه ؛بهش توجه کن ؛ تحسینش کن مردها عاشق تحسین شدنن ؛ از قدیم گفتن از محبت خار ها گل میشود توی جمع ؛ توی خلوتتون با الفاظ خوب صداش بزن و غرغر و نق نق کردن رو کلا فراموش کن ...

اگه میخوای سیاست های زنونه یاد بگیری اول از همه اعتماد به نفستو افزایش بده و خودتو دوس داشته باش ؛ وقتی تو خودتو دوس نداشته باشی مطمعن باش همسرتم دوستت نخواهد داشت ؛ پس اول از همه سعی کن خودتو دوس داشته باشی و به خودت برسی ... 

خجالت رو کنار بزار و همسرت رو از نظر جنسی و عاطفی سیراب کن ؛ چون اگه تو نتونی اینکار رو کنی مطمعن باش دخترای رنگارنگ توی خیابون این کارو میکنن 🤦🏻‍♀....

ذکر یا وَدود رو خیلی تکرار کن ....

از ائمه (مخصوصا امام جواد(ع) ) کمک بگیر و توسل کن بهشون ؛ صلوات زیاد بفرست ؛ مطمعن باش معجزه میکنه .... 

اگه راهکار من به دردت خورد برا خوشبختی منم دعا کن ... 🌸💓💓💓

دوست شما : زهره بانو

🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶🔹🔶

سلام ،ممنونم از کانال بی نظیرتون ،من از کانال شما خیلییییییی چیزا یاد گرفتم و هر بار ک پیام میزارین مشتاقانه اولین کانالی ک باز میکنم برا خوندن، کانال شماست و حتی در مورد پست هاتون با همسرم صحبت میکنیم و ابراز نظر میکنیم  ...من در جواب سوال یک کانال میخواستم صحبتی کنم،ایشون گفتن همسرم  ازم فاصله میگیره ،میخوام بگم بنظر من این خانم عزیز اول باید یه شنونده خوب باشه برای همسرش ،حتی ب موضوع هایی ک از نظر خودش زیاد جالب نیست و خسته کننده س ولی همسرشون علاقه دارن بهش و وقتی میان خونه در موردش حداقل چند کلمه ای حرف میزنن ،همین چند کلمه کلید شرو یه همصحبتی شیرین میتونه باشه ،اهمیت بدین ب حرفای همسرتون ،با اشتیاق گوش بدین و تایید ش کنین تا بیشتر باهاتون احساس راحتی کنه ...

در قسمتی اشاره کرده بودن بلد نیستن عشوه گری کنن ،میخوام بگم ک تنها عشوه گری راحل نیست پس نگران نباشین شما هم میتونین تو دل برو باشین ،راهشم خیلی ساده س ،کاری بکنین و نقشه ای بکشین تا همسرتون یه کاری ک شما دوست دارین انجام بده رو تو خونه انجام بده براتون،مثلا وقتی توی اشپزخونه س خیلی ساده و معمولی ازش بخوایین واستون چایی بریزه بیاره ،واگه آورد چنان ذوقی از خودتون نشون بدین و ازش تشکر کنین ک کیف کنه ،بعد خوردنشم حتما بهش بگین ک این چایی ک اون براتون اورده خیلیییی طعمش فرق داشته و چسبیده بهتون ..میخوام اینو بهتون بگم ک تشکر کردن و بزرک کردن کارهای کوچیکی ک برای شما میکنه یه حس خیلی خوبی به همسرتون میده ک وقتی اون از شما تعریف میکنه بهتون دست میده ،پس تا وقت هست متشکر همسرمون باشیم و تا میتونیم اونو قهرمان زندگیمون خطابش کنیم تا مثل یه قهرمان با ما رفتار کنه❤️

  • دکتر زناشویی
۳۰
ارديبهشت

خانم هایی که بهشون خیانت شده بیان حرف بزنن


سلام خسته نباشید من ۲۰سالمه وهمسرم ۳۰ساله حدود پنج ماه پیش همینطور اتفاقی گوشیش رو باز کردم اون نمیدونست که من رمزش رو بلدم دیدم که با یه خانمی چت کرده وانگار یبار هم همدیگرو دیده بودن ..واقعا شکستم همچین انتظاری ازش نداشتم خیلی دلخور شدم اصلا برام قابل بخشش نبود ونیست..خیلی به طلاق فکر کردم ولی با وجود بچهای دوقلوم نمیشد گفت پشیمونم گفت خطا کردم گریه کرد الان از قبل بیشتر هوامو داره رمز گوشیش رو هم عوض کرده ولی دیگه مثل قبل سرش تو گوشی نیس...قبلا بهش میگفتم زیادی با گوشی ور میری میگفت خیالت بابتم راحت باشه..من ادم خوبی هستم انقد گفت که من واقعا بهش اطمینان کامل داشتم تا اینکه با چشمای خودم دیدم میگه رابطه جنسی نداشتم فقط رفتیم قلیون کشیدیم ولی مطمینم مثل حرفای دیگش دروغه میشه کمکم کنید ای کاش میتونستم طلاق بگیرم چون میدونم خیلی دوسم داره میخام زجر بکشه دوسدارم اذیتش کنم خواهش میکنم راهنماییم کنید لطفا ...حال روحیم اصلا خوب نیس دیگه نمیتونم اطمینان کنم ولی جدا هم نمیتونم بشم دارم میسوزم

من بخاطر اینکه چشم ودل شوهرم سیر کنم هرکاری کردم حتی اعتقاداتمو زیر پا گذاشتم همیشه مرتب واراسته بودم...ولی پی بردم کسی که ذات خراب باشه درست بشو نیست...اون کسی که دیدم اصلا قیافه وچیز خوبی نداشت...گفت تو اینستاگرام شمارشو به من داده..احساس میکنم دست رد به سینه کسی نمیزنه حتی خودش به شوخی میگه خب دلم میسوزه😐فقط میخام خود خودم باشم مستقل باشم که اگر بار دیگه ای دیدم نشکنم بیخیال باشم بی تفاوت باشم...ولی واقعا سخته لطفا راهنمایی کنید



نظرات خودتون ارسال کنید برای این دوستمون


سلام خسته نباشید  من ٣٠سالم شوهرم ٣٤من تازه بچه دار شدم بچم چهار ماهش بود ک شب بعد شیردادن بچم دیدم شوهرم گوشیش از دستش افتاده وخواب رفته خواستم برنامه گوشیشو ببندم ک باتریش خالی نشه ک یهویی دیدم با ی خانم از خدا بی خبر چت میکنه عشقش شده بود ک وقتی دیدم اشکام بی اختیار میریختن بیدارش کردم گفت بخدا کسی نیس مزاحم  شده میخوام بدونم کیه منم باور کردم ولی بعد  چند روز  گوشیش و هک کردم دیدم دوباره پیام میدن خیلی عاشقونه حرف میزدن اونجوری ک حتی بامن حرف نزده  من بازم بهش گفتم بازم بهم گفت به من اعتماد نداری من میخوام  ببینم کیه   خلاصه بازم باورش کردم رفتیم بیرون برگشتنی  رفتم توی گوشیش و  تلگرامش ب  زنه بدو بیراه گفتم و بلاکش کردم ولی ای دل غافل ک شماره همو داشتن منه خنگ نفهمیدم اخه اعتماد کردم ب شوهرم از اون روز ک بلاکش کردم ی ماه گذشت شب یلدا خونه مادر شوهرم دعوت بودیم شوهرم گفت بازی دارم تو برو من میام من رفتم ولی اقای من رفت سراغ خانم بازیش اورده بودش خونم وقتی اومد  دنبالم لک رژ روی صورتش بود انکار کرد دعوامون شد ب من گفت دیگه دوستت ندارم نمیخوامت برو ولی شب رفتم خونم گفتم شاید کاری نکرده باشه باز تو خونه دستمال کثیف بود بازم گفت من نبودم انکار کرد ب من گفت ک تکلیفتو فردا مشخص میکنم ولی من احمق ب جای اینکه ترکش کنم  بهش گفتم دوستت دارم زندگیمودوس  دارم الانم دارم باهاش زندگی میکنم اون زنم تو زندگیم نیس ولی این وسط من داغون شدم دروغایی ک شنیدم رکبی ک خوردم و بد خوردم ولی الان پشیمونم ک کاش بهش نگفته بودم دوستت دارم وزندگیمو میخوام اونگاراون هیچ تلاشی نکرد من اینکارو کردم در صورتی ک مقصر بودولی الان هشت ماهه گذشته ولی من هنوز یادش میوفتم اعصابم خورد میشه از شوهرم بد میام ب خاطر کاری ک با من کرد من رو ب ی غریبه فروخت یادوقتی با اون بود من نمیدونستم ب من بی محلی میکرد سرم داد میزد فحش میداد اعصابم واقعن خورد میشه  ولی الان بهم میگه دوستت دارم  بدون تو نمیتونم ولی باور کردنش سخته برام میخوام باور کنم ولی بعضی وقتا نمیشه  ولی همه اینها تجربه شد برام ایشالا ک درس گرفته باشم از کارای خریتم تو رو خدا راهنمایی کنید چکار کنم ک یادش نیفتم اعصابمون تو زندگی خورد نشه شاید شوهرم ادم بشه سراغ این کارا نره!!


نظرات خودتون ارسال کنید برای این دوستمون



سلام ،من ۴۵ سالمه شوهرم ۵۵ 

شوهرم یک آدم زبون بازی هست بازن ها خیلی صمیمی و پاچه خواره،،جلوه خودم خش وبش میکنه با خانم های غریبه ،،زبون میریزه ،با من که خانمش هستم یه حرف خوب نمیزنه،؛چند سال پیش بایک خانم کارگرش دوست شد ،حتی باهاش همبستر شد،من متوجه شدم ،باهاش دخوا کردم،خودشو به سلیطه بازی زد که الکی شک کردی ،،بعد ها خودش احتراف به خیانت کرد،،،

ازهمون موقع گوشیش رمز داره جلو بچهامم قفل گوشیشو باز نمیکنه،،سفت چسپیده مواضب گوشیشه، من حق ندارم به گوشیش دست بزنم ،،کارهای مشکوک انجام میده،،

وقتی تا حرف پیش میکشم میگم گوشیتو  بده یه ثانیه نمیده خ دشو به دعوا وفحش به من که تو مریضی به من شک داری،،من میگم بهش اگه پاکی قایم کاری نکن، پرو منو میگه برو توهم هرکادی میخاییانجام بده ،،من کاریت  ندارم،،خودش میدونه که من خیلی حساسم،،از گناه وعواقب این کارهای کثیف میترسم ،بیزارم،،

الانم نارحتی قند داره ،بر نامه ای سکس نمیتونه،،فقط یکسره پیامک عاشقانه ویک ساعت دوساعت با خانم غریبه لاس میزنه صحبت میکنه

کلا رنج میبر م از این کارهای ناشایستش

من با همه بدی هاش برخورد خشک وخنکش کنار ا ومدم ،منو نمیتونه ازنظر جنسی ارضا م کنه،،بااین وضع خرابش منو دق داده چشش دنبال دوست دختر بازیه ،،الان بچهام میدونن،،خودم درماده شدم ،یه ر  اهکارنشونم بدین خواهشا


نظرات خودتون ارسال کنید برای این دوستمون


  • دکتر زناشویی
۳۰
ارديبهشت

تلفن های یواشکی شوهرم با یک زن

سوال:


سلام؛

 خانمی هستم 28 ساله مدت 4 سال ازدواج کردم مدت 3 ماهه که متوجه شدم همسرم با خانمی ارتباط تلفنی دارد و همیشه سعی میکنه گوشی رو از دسترس من خارج کنه الان این تماسا بیشتر شده نمدونم چکار کنم؛


 از طرفی حدود رابطشون نمیدونم از طرفی اگر هم از همسرم سوال کنم کمبود چیزی داره میگه نه اگر به موضوع گوشی اشاره کنم ناراحت میشه که به من شک داری از این حرفا و من مدت سه ماهه صبر کردم و به زندگی عادی ادامه دادم اما دیگه نمیتونم لطفا راهنمایی کنید چطور موضوع به همسرم بگم


جواب:


با سلام وادب :

ضمن تشکر از حسن اعتماد شما ، از این که توفیق خدمت به شما را داریم خداوند منان را سپاسگذاریم.


خواهر گرامی در این زمینه لازم است به چند نکته دقت فرمائید: 


1- در بسیاری از موارد شک ها و تردید های خانمها که به خاطر شدت محبت و حس انحصار طلبی آنهاست ، کاملا بی مورد است. و چه بسا شوهرشان هیچ کار اشتباهی مرتکب نشده و اصلا متوجه این مساله نیست و گاهی از حساسیت همسر ، تعجب میکند.


اخطار :


گاهی حساس شدن خانم ها باعث انگیزش حس لجبازی آقایان شده و آنها را خسته می کند و اگر هم چیزی نبوده آنها را تحریک به انجام آن میکند. ( به قول معروف می گویند : آش نخورده و دهان سوخته ؟ من که متهم هستم پس اقلا بهره ای ببرم !!! ) و این کار را دشوار تر می کند و خود ، مشکل آفرین است.


2- در فرض وجود رابطه و لغزش همسر ، کاملا با تدبیر جلو بروید و تسلیم احساسات نشوید ( هر چند گاهی این کار سخت می شود ... ).


ابتدا مروری بر رابطه خود کنید.( همه جوانب : عاطفی ، جنسی ، ظاهری و...). ببینید چه ضعفی هست. و سعی کنید آن را جبران کنید.( گاهی لازم است غیر مستقیم یا مستقیم در این زمینه با همسرتان به دور از توجه به رابطه جدید او ، گفتگو کنید.)


3-ممکن است خوب متوجه مشکل و ریشه آن نشوید. در این موقع می توانید از شخص مورد اعتماد و آگاه دیگری کمک بگیرید. در مواردی مراجعه به مشاور متخصص لازم می شود.


4- نظر به اینکه همسر داری و جذب همسر علاوه بر مسائل شخصی ، یک مهارت آموختنی است ، لازم است در این زمینه بیشتر مطالعه داشته باشید.

  • دکتر زناشویی